نوشتهها
شهدا سال ۶۵ -وصیتنامه شهید غلامرضا پارسا
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا! بارالها! معبودا! معشوقا! مولایم، من ضعیف و ناتوان دوست دارم چشمهایم را، دشمن در اوج دردش، از حلقه در بستان درآورد و دستهایم را در تنگه چزابه قطع کند، پاهایم را در خونینشهر از بدن جدا سازد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهایش کند و سرم را در شلمچه از تن جدا نماید تا در کمال فشار و آزار، دشمنان مکتبم ببینند که اگرچه چشمها، دستها، پاها، قلب، سینه و سرم را از من گرفتهاند، اما یکچیز را نتوانستهاند بگیرند و آن ایمان و هدفم است که عشق به الله و معشوقم و به مطلق جهان هستی و عشق به شهادت به امام و اسلام است. خدایا! جندالله را که با سوگند به ثارالله در لشکر روحالله برای شکست عدو الله و استقرار حزبالله زمینهساز حکومت جهانی بقیهالله است، حمایت کن.
"سپاس پروردگار جهانیان را که ابتدای کار ما را سعادت و پایان کار ما را شهادت قرارداد". حضرت زینب (س)
به نام ایزد توانا که طریق رشد و هدایت را برای بندگان خود قرارداد و از میان آنها انسانهایی به درجه ملائک رسیدند. سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و رزمندگان پرتوان اسلام در جبهههای حق علیه باطل. سخنی دارم با خانواده گرامی و عزیزم، ای والدین ارجمندم! راهی که من رفتم، آگاهانه بود. بدانید که هرگز از این راه دست نکشم تا بدانم شهادت نصیبم میگردد و لیاقت آن رادارم. عزیزانم، خواهران و برادرانم، از شما همگی التماس دعا دارم و مرا حلال کنید و هر بدی از من دیدهاید، مرا به بزرگواری خودتان ببخشید. هرگز در شهادت من گریه و زاری نکنید و صبر را پیشه خودسازید و از برادرانم میخواهم که راه مرا انتخاب کنند و هرگز قدمی به راه کفر و نفاق برندارند و سعی کنند ادامهدهنده راه شهدا باشند. زینب گونه باشید و راستقامت و استوار باشید. از امت شهیدپرور میخواهم که مبادا خون شهیدان را پایمال کنید و از خون آنان برای خود مقامی بسازید. خداوند به همه شما توفیق روزافزون عنایت فرماید. در پایان از تمام دوستان و آشنایان و اقوام و همشهریهای گرامی میخواهم که مرا حلال کنند و پیرو خط سرخ حسین (ع) باشند، هر کس که پیرو خط امام نیست در تشییعجنازه من شرکت نکند و بر من نگرید.
خوشا آنان که با عشق حسینی شهادت را پذیرفتند و رفتند
خوشا آنان که در این عرصه خاک چو خورشیدی درخشیدند و رفتند
خوشا آنان که وقت دادن جان بهجای گریه خندیدند و رفتند
از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
ای خوش آنروزکه پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر و کویاش پروبالی بزنم
من به خود نامدم اینجا تا به خود باز روم آنکه آورد مرا باز برد در وطنم
غلامحسین پارسا
۱۳۶۵/۴/۲۲
GH.P
جبهه: جزیره مجنون
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۵ -وصیتنامه شهید غلامرضا پارسا
- شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید غلامرضا پارسا
- شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید محمدرضا خودستان
- زندگینامه جانباز عبدالکریم خرم
بیشتر »