نوشتهها
شهدا سال ۶۵ -وصیتنامه شهید غلامرضا علیزاده
بسم الله الرحمن الرحیم
و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون دین لله
بنام خدایی که حضرت محمد(ص) بنده اوست که چند تار عنکبوت تا مرگ فاصله نداشت. به نام خدایی که حضرت ابراهیم بنده اوست که او را در آتش نگه داشت. به نام خدایی که ما را از گِل خلق کرد و از روح خود درون ما دمید. درود و سلام بر محضر اولیای دین و شهدای عزیز اسلام و راهیان کربلای حسین(ع) که راه چگونه زیستن را به ما یاد دادند و ما را با فرهنگ شهادت آشنا ساختند. با سلام و درود بیکران به مولایم علی(ع) که در دوران خلافتش، شمشیر مبارکش در غلاف نرفت. با سلام و درود بر منجی عالم بشریت مهدی موعود(عج) و نایب بر حقش، آیتالله خمینی و قائم مقامش آیت الله منتظری. سلام و درود بر ولایت فقیه. با سلام و درود بر روحانیت معظم، البته پیرو فرزند زهرا(س) و آنهایی که حرفشان با عملشان یکی است؛ نه روحانی نماها و نه علمای بیعمل. درود بر خانوادههای معظم شهدا و کفر ستیزان اسلام، این گمنامان تاریخ بشریت. ای دنیا! ای فیلپین! ای اعراب! ای مظلومان! ای مسلمانان دنیا که در کشورهای مختلف زندگی میکنید! قدری به خود آئید و تن به ذلت ندهید، یک فتوکپی از انقلاب اسلامی ایران بردارید و آزاد مرد باشید و شرف و حیثیت خود را حفظ کنید. البته وصیت بنده حقیر، وصیت دیگر شهدای صدر اسلام تا الان است، چون هدف یکی است و راه هم یکی. بنده گناهکار هر چه که فکر میکنم چیزی نیست، وصیتی نیست که شهدا ننوشته باشند، اما به خاطر اینکه اگر کسی وصیتنامه را خواند یا اگر روزی لااقل فرزندم این وصیتنامه را خواند، بداند که من چشم بسته این راه را انتخاب نکردم، بداند که با چشم بصیرت این راه را انتخاب نموده و این را هم بداند تا حیاتم باقی است و تا به معشوقم نرسم، دست از این مکتبم و امامم برنمیدارم، چون انقلابی شدن خیلی آسان است، اما انقلابی ماندن و پیروی از اسلام مشکل است. جداً که باید از خداوند بخواهیم که ما را به خود وا مگذارد وگرنه شیطان قسم خورده، در کمین است. بار الها! از تو عاجزانه میخواهم اگر بنا است که حقیر در بستر بمیرم، در جبهه بر اثر ترکش کالیبرها و تیر دشمن چاک، چاک بشوم. آرزو دارم که مانند شمع بسوزم، اما در منطقه آرام نمیرم. این نهایت آرزوی من است. خدایا! آرزو دارم که با خون خود جاده صافکن راه رزمندگان اسلام در رسیدن به اهداف مقدسشان شوم که پرچم لاالهالاالله بر کربلا و بیت المقدس افراشته گردد. خدایا! خودت میدانی که این بنده گناهکار برای رضای تو و برای نصرت دین تو، به این ارگان مقدس، یعنی سپاه پاسداران پا گذاشتهام تا راه شهدا را ادامه دهم. اسلحه خونین آنان بر زمین نیفتد. باید از دریای خون شنا کرد و به کربلا رسید. خدایا! با کولـهباری از گناه و دلی پر از درد بسوی تو میآیم. ای ارحم الراحمین! قبولم کن.
ای ابر جنایتکاران و ای منافقین خبیث داخلی و خارجی! شمائید که هر از گاه جمهوری اسلامی را تهدید نظامی و غیره میکنید، اگر یقین داشتید که علاقه مردم به شهادت از علاقه طفل به پستان مادر بیشتر است، دم فرو میبستید و دیگر این غلطها را نمیکردید. مگر طفل از پستان مادر میترسد که ما از شهادت بترسیم. ای پدر و مادر! اگر چه فرزند شایستهای برای شما نبودم و بدترین فرزند در خانه بودم. خودم میدانم که همیشه برای شما جز دردسر چیز دیگری نداشتم و نتوانستم ذرهای از زحمات شما را جبران نمایم، ولی جداً حلالم کنید و از بدیهایم بگذرید که بر اثر جهل و نادانی بود. من در روز قیامت جوابی در برابر شما ندارم. برایم گریه و زاری نکنید و اگر خواستید گریه کنید، به یاد حضرت زینب(س) و اهلبیت(ع) و مفقودالاثرهایی که پدر و مادر ندارند، گریه کنید. مادرم، میدانم که بعضی وقتها دعاهایت مستجاب میشد، بر سر نماز دعا یادت نرود، بعد از دعا برای پیروزی اسلام؛ دعا کن تا خداوند این قربانی را از تو قبول کند. صبر داشته باش که خداوند با صابران است. من هم سعی می کنم تنهایت نگذارم، اگر اجازهام دادند به خوابت میآیم و این قول را اگر به من اجازه دادند عمل میکنم. مادرم، میدانم تنها کسی که برای من ناراحت است، تو هستی. مادرم، اصلاً ناراحت نباش. چون راه من، راه ابا عبدالله الحسین(ع) است. مگر میشود فرزند زهرا(س)، امام خمینی را تنها گذاشت. نه، هرگز. پدر و مادرم، همسر و فرزند من از شما هیچ مال و ملکی نمیخواهند، چون خودتان احتیاج دارید و برای خودت و برادرانم باشد، اما تا موقع بلوغ، مواظب فرزندم باشید که احساس بیکسی نکند. مواظب او باشید تا خدای ناکرده بیتربیت بارنیاید که سربار جامعه شود. امیدوارم که یار و مددکار جامعه اسلامی باشد.
برادرانم، برادر حقیرتان را حلال کنید، هر چند که نتوانستم برادر خوبی برای شما باشم و حق برادری را ادا کنم. امیدوارم که موفق و مؤید باشید. عزیزانم سعی کنید به خوانین و خان زادهها خاطر جمع نشوید، چون گاهی برای فریب دادن شما کشاورزان عزیز، گرگ در لباس میش هم میشوند. قدر خودتان را بدانید چون کشته شدن در راه خدا پیرو میخواهد نه گریه و زاری. اما ای خواهران عزیز حزبالله و ای خواهران همشیره! سیاهی چادر شما از سرخی خون من مهمتر است؛ حجابتان را حفظ کنید و زینبوار باشید. همسر یک رزمنده در هر کجا که هست باید همسنگران رزمنده باشد. همسرم، بنده حقیر در این مدت کوتاه که با شما بودم، بجز خیر و خوشبختی از شما چیزی ندیدم و همسری شما در رزم من هیچ مانعی نبود، بلکه مرا به هدف نزدیکتر میکرد. اگر من همسر خوبی برای شما نبودم، حلالم کنید و در تربیت فرزندمان نهایت کوشش را بکن که فردا خدمتگزار جامعه اسلامی باشد نه سربار. پدر، مادر، برادران، و همسرم، اگر برادرانم موفق نشدند که جسدم را بیاورند و به شما گفتند که فرزندتان مفقود است، اصلاً منتظر من نباشید و به شایعه پراکنیها گوش ندهید. فکر کار خودتان باشید و اصلاً فکر زنده بودن یا اسیر بودنم را نکنید و یک فاتحه برایم بخوانید و دیگر منتظر زنده بودنم نباشید. اگر جسدم پیدا شد، برایم مقبره درست نکنید؛ هر جا که خواستید خاکم کنید، چون خاک، خاک است.
اما چند جملهایی به فرزندم کمیل: فرزندم، از خدای تبارک و تعالی خواستارم که فریب شیطانکها را نخورید و یار و یاور جامعه مستضعف اسلامی باشید. هیچ موقع و در هیچ کاری خدا را فراموش نکن و سعی کن تمام کارهایت برای رضای خدا باشد. فرزند عزیزم، میدانم که اگر هیچ کس این وصیتنامه را نخواند لااقل روزی تو خواهی خواند. اولین حقی که فرزند بر پدر دارد در همان چند ماهگی نام مقدسی است که پدر باید برای فرزند انتخاب کند و آن اسم باید کاملاً مذهبی باشد. من نام شما را به این خاطر کمیل گذاشتم که کمیل بن زیاد، یکی از اصحاب حضرت امیر المؤمنین(ع) بود و حضرت به او دعای کمیل را یاد داد. دوماً به خاطر اینکه کسانی که اسم گردان کمیل را میشنوند، اطلاع داشته باشند که چه عزیزانی و سردارانی در گردان کمیل بوده و شهید شدهاند که اگر مردم در دوران انقلاب و بعد از انقلاب سئوال کنند هر یک از مردم از آن عزیزان خاطراتی دارند. امیدوارم فرزندم دنبالهرو خون پاک شهدا باشد.
ای برادران حزبالله و بسیجیهای با اخلاص! سعی کنید حالات بسیجی که در جبههها دارید، در پشت جبهه هم آن را حفظ کنید. انشاءالله. گوش به فرمان امامتان باشید که پیروزی از آن حزبالله است. پایگاه مقاومت را تنها نگذارید. وصیت دیگری به هیئت زنجیرزنی محترم حضرت ابوالفضل(ع) و سینهزنان حضرت امام حسین(ع)، سعی کنید که عزاداریتان بخاطر اهلبیت(ع) و مظلومیت امام حسین(ع) باشد. سعی کنید در ماه محرم فقط برای امام حسین(ع) و اهلبیت ایشان و مظلومیت ایشان سینه بزنید.
این حقیر سر تا پا گناه از شما میخواهم که در موقع زنجیر زدن که به دیدار خانوادههای شهدا میروید، اصلاً به خانه ما نروید، چون میترسم روز قیامت شرمنده باشم و به حیثیت ابا عبدالله لطمه زده باشم، چون مظلومیت اباعبدالله هنوز برای جامعه اسلامی شناخته نشده است. و السلام
فانی برای اسلام
غلامرضا علیزاده
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۵ -وصیتنامه شهید غلامرضا علیزاده
- شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید غلامرضا علیزاده
- شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید عبدالله علیزاده
- شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید علی اصغر علیزاده
بیشتر »