فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید محمود راحتی

حدیث مستان مست از میناب الستی را باید از زبان آنانی شنید که خود حلاوت سوختن و خاکستر شدن در طواف شمع وجود دوست را چشیده‌اند. از زبان محمود که شهادت خود را در آیینه صاف‌دل به‌راحتی دیده و عاشقانه به‌سوی آن رفت. همانی که سال ۱۳۴۴ دریکی از روستاهای نی‌ریز به نام مشکان در خانواده‌ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران کودکی به مدرسه رفت و کسب علم و دانش را آغاز نمود. پنج سال دوران ابتدائی را در مدرسه ششم بهمن و دوره راهنمایی را در مدرسه ابوریحان مشکان سپری کرد. دوره متوسطه را در دبیرستان شهید بهشتی نی‌ریز آغاز و در سال ۱۳۶۳ موفق به اخذ مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم) در رشته اقتصاد شد. از هوش و ذکاوت خوبی برخوردار بود و ایام تعطیل را بیشتر بامطالعه می‌گذراند. در امور کشاورزی همراه و همدوش پدر بود. در سه سال آخر تحصیلات، فعالیت‌های زیادی برای حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی انجام داد.
پس از اتمام دوره متوسطه به عضویت جهاد سازندگی درآمد و همراه با جهادگران وارد جبهه شد. چندین بار به جبهه اعزام شد و در عملیات مختلفی شرکت کرد.
دلاور مردان گردان کمیل، شاهد حماسه‌آفرین‌های این بزرگ‌مرد بوده‌اند که گوشه‌هایی از آن در جلد اول،‌ فصل دوم همین کتاب آمده است.
هم‌سنگران وی خاطراتی را از او می‌گویند: محمود روز هجدهم ماه مبارک رمضان درحالی‌که وضو می‌گرفت و خود را برای ادای فریضه الهی نماز آماده می‌کرد، خطاب به هم‌رزمان خود، گفت: من فردا، روز نوزدهم ماه رمضان، در همین موقع در حال وضو گرفتن به شهادت خواهم رسید. فردا در همان موقع آستین‌های خود را بالا زده و در کنار تانکر آب برای وضو ساختن آماده بود. لب‌هایش تکان می‌خورد و وردی را زمزمه می‌کرد. ناگهان آتشباری شدیدی از سوی سربازان بعثی شروع شد. محمود درحالی‌که صورت خود را با آب وضو شسته بود با خون سرخ پیشانی محاسن را حنا بست و با اعلام «لبیک»، ندای دوست را که با بانگ «ارجعی» دعوتش کرده بود پذیرفت و راه دیار یار را در پیش گرفت.
۱۳۶۵/۳/۳ در خرمشهر، خط پدافندی ضلع شرقی اروندرود، برای همیشه از هم‌رزمان خود جدا شد. پیکر پاکش به زادگاهش منتقل و در گلزار شهدای مشکان به خاک سپرده‌شده است.

آخرین پیام شهید:
اگر من به جبهه نروم، پس چه کسی برود؟ مگر خون من از خون حسین بن علی (ع) رنگین‌تر و جانم عزیزتر از جان او می‌باشد؟ پس باید تا آخرین قطره خونم از اسلام دفاع کنم.

روحش شاد و نامش جاودان



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :