نوشتهها
شهدا سال ۶۶ -وصیتنامه شهید سید محمدجعفر (امین) قرشی
بسمالله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه.
اشهد ان لاالهالاالله و اشهد ان محمد رسولالله و اشهد ان علیاً ولیالله.
با سلام بر محمد (ص) و علی ولیالله (ع) و با درود بر حسینثارالله (ع) و مهدی بقیهالله (عج) و خمینی روحالله.
ای آسمان! خون گریه کن که شاهد مظلومیت شهدای همیشه مظلوم اسلام بودهای. ای زمین! ناله کن چراکه شاهد به خون غلتیدن قامتهای افراشته شهدا بودهای و خون آنها جایجای تو را تطهیر کرده است. ای اسلام! افتخار کن که فرزندانی همچون مطهری و بهشتی و در رأس آنها همچون حسین (ع) داشتهای.
ای امام! آگاه باش که اگر ما را صدها بار بکشند و دوباره زنده کنند، از قطرهقطره خونمان این ندا به گوش خواهد رسید. «ندای هل من ناصر حسینی، لبیک یا خمینی». چندکلمهای بهعنوان وصیت مینویسم، مینویسم که ما به سرزمین شهادت میرویم، ما به دشتهای سبز ایمان میرویم، ما به باغهای پرگل ایثار میرویم، ما به انبوه کارزار میرویم، ما به کوههای بلند انسانیت میرویم، ما به کشتزارهای تقوی میرویم ما به خانه خورشید میرویم، ما به سرخی شفق میرویم، ما از چشمه وحدت نوشیدهایم و به برج عدالت و قله توحید میرویم.
ما به نبرد با اهریمن میرویم، ما به پیکار شب میرویم، ما به رزم با تباهی میرویم و ما میرویم تا با رفتن خود، دیوهای شیطانی را به زمین زده و به دیدار دوست شتابیم. خدایا! من از روشنی روز فرار کردم و به سیاهی شب پناه آوردهام به این امید که در پناه تو باشم و با تو در دل کنم مرا از تاریکی شب چه ترس و باکی که سیاهی را در درون سینهام دارم و در تاریکی شب مینشینم که در تاریکی، قلبم را روشنایی و نوردهی.
خدایا! دوست دارم وقتی نگاهم میکنند و با من گرم میگیرند و میل با من بودن را دارند احساس غرور و خودپسندی بزرگی و خوب بودن و برتری نکنم و در عوض بترسم و شرم کنم از آنوقتی که پیش همین دوستان پرده را بالا بزنی و مرا پیش چشم پاکشان افشا بکنی آنوقت من از خجالت بگویم: «یا لیتنی کنت ترابا» ایکاش من خاک بودم. خدایا! به من لیاقت خوب بودن دادی و اینطور بین دوستانم نشانم دادی، پس لیاقت حقیر شمردن خود را در مقابل آن بزرگان بده تا گمراه نشوم.
خدایا! تو با بندگانت نسیه معامله میکنی و میگویی؛ ای بنده! تو عبادت کن، پاداشش نزد من است در قیامت؛ اما شیطان همیشه نقد معامله کرد با بندگانت، میگوید: گناه کن و درعینحال مزهاش را به تو میچشانم. پس خدایا! برای خلاصی از این هوسها، تو مزه عبادت را به ما بچشان که بالاترین و شیرینترین مزههاست؛ اما شما ای پاسداران عزیز! بدانید که مسئولیتی بس سنگین بر دوش دارید و هرروز بر سنگینی آن افزوده میشود. آگاه باشید که لباسی که بر تن دارید از خون شهدا فراهمشده پس حرمت آن را حفظ نموده و اجازه ندهید هرکسی به آن لباس ملبس شود. شما ای برادران پایگاه مقاومت مسجد جامع مهدی (عج)! برادران بسیجی! آگاه باشید که اجر شما بسیار است، اگر با یک سری موانع برخورد کردید، خود را کنار نکشید و با کسانی که در برابر شما میایستند روبرو شده و آنها را همانند موم نرم کرده و از سر راه بردارید.
و در آخر پدر و مادرم مرا حلال کنید و ببخشید از اینکه نتوانستم ذرهای از زحماتی که برایم کشیدید جبران کنم. در شهادتم نمیگویم که گریه نکنید، گریه کنید ولی گریه کردن شما طوری نباشد که منافقین از آن سوءاستفاده کنند. همچنین به شما تبریک میگویم که در ادای امانتتان به صاحب آن. برادرانم را سفارش میکنم به نظم در کارها و تقوی. از تمام دوستان، آشنایان و اقوام حلالیت میطلبم.
در صورت امکان حجه الاسلام ابطحی نماز را بر جنازهام بخواند (در صورت وجود داشتن جنازه). همچنین بر شما باد که تمام مستحبات دفن را انجام دهید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
۱۳۶۶/۹/۲۹ حقیر سید محمدجعفر قرشی
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۶ -وصیتنامه شهید سید محمدجعفر (امین) قرشی
- شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید سید محمدجعفر (امین) قرشی
- شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید غلام حسین نقی زاده
- شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید محمد جواد همتایی
بیشتر »