فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید امرالله نژاد کودکی

بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت‌یافتگان آن، نام و نشانی در گمنامی و بی‌نشانی گرفته‌اند.

بسیجی شهید، امرالله نژاد کودکی، دهم شهریورماه سال ۱۳۵۰ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و پایبند به اسلام، پا به عرصه وجود نهاد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان ولایت و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مفتح و متوسطه را در هنرستان شهید باهنر تا سال دوم با موفقیت سپری کرد.

امرالله، در کنار تحصیل به ورزش نیز پرداخته و به‌عنوان یک پهلوان جوان و قهرمان برازنده ورزش کشتی در استان فارس انتخاب‌شده و به مسابقات کشوری نیز راه‌یافته بود. او نه‌تنها در عرصه ورزش بلکه در اخلاق و رفتار نیز یک قهرمان بود و با حُسن خُلق زیبایش همگان را مجذوب خود می‌ساخت. از همان کودکی اهل مسجد بود و هر چه بزرگ‌تر می‌شد، حضور فعال او در جلسات قرآن چشمگیرتر می‌شد، نورانیت قرآن در چهره وی هویدا بود. آری! دل را خانه خدا کرده بود و اغیار را از آن بیرون. امرالله، ۱۳۶۵/۱۰/۲۵ برای دفاع از آرمان‌های انقلاب اسلامی و مرزوبوم ایران، عازم جبهه‌های نبرد نور علیه ظلمت شد و پس از گذشت چند ماه مبارزه با دشمن متجاوز، فاتحانه به زادگاهش بازگشت. قهرمان میدان جهاد اکبر و اصغر که جز رسیدن به هدف و کسب رضای خدا سودای دیگر در سر نداشت برای دومین بار در سن ۱۷ سالگی مسابقات کشوری خود را نیمه‌تمام گذاشت و به‌سوی جبهه رفت. وقتی به جبهه رسید، فرمانده گردان به او گفت: اگر در سطح استان مقام اول را کسب کنی، به‌عنوان هدیه،‌ برگ تسویه به شما خواهم داد. او نیز برای مبارزه به شیراز رفت و بدون تمرین قبلی توانست مقام اول وزن ۵۲ کیلوگرم را کسب نماید. پس از یک ماه دیگر، مسابقه قهرمان کشوری انجام شد و چون او نفر اول استان شده بود به مشهد رفته و چند مسابقه را با موفقیت و پیروزی انجام داد. به‌محض اینکه از طریق دوستانش باخبر شد که نیروهای رزمی عازم مناطق جنگی هستند، از ادامه مسابقه منصرف شد و به نی‌ریز بازگشت. خانواده، علت آمدن و انصراف او را از ادامه مسابقات می‌پرسند، در پاسخ می‌گوید: برای شرکت در مسابقات وقت بسیار است ولی توفیق به جبهه رفتن و در مقابل دشمن متجاوز جنگیدن همیشه پا نخواهد داد. باید رفت و به امر واجب خداوند در دفاع از دین و نوامیس خود گردن نهاد. سپس با شوقی عجیب با دیگر دوستان، عازم منطقه شلمچه شد و مدتی را در آنجا بسر برد. روزی در سنگر نشسته بودند که پیک خبر آورد، بعثیان کافر تعدادی از بچه‌ها را در خط مقدم موردحمله قرار داده‌اند و احتیاج به نیرو و مهمات است. با شنیدن این خبر، دلاورانه به همراه چهار تن دیگر از یاران هم‌رزمش سوار بر تانک زرهی شده و راهی خط شدند. وقتی به پشت خاک‌ریز دشمن رسیدند ناگهان مرکب آهنین آنان هدف اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و تنها دو نفر از آن‌ها موفق به نجات خود شدند. امرالله به همراه دو نفر دیگر از هم‌رزمانش راه آسمان را در پیش گرفتند و از خاک به افلاک پرواز کردند. ۱۳۶۷/۳/۴ چون پرنده‌ای از قفس رهاشده به‌سوی معبود می‌روند و خبر شهادت آن‌ها غم سنگینی بر دل دوستداران می‌نشاند. پس از گذشت ۹ سال از شهادتش، سال ۱۳۷۶ نشانی از پیکر پاک و مطهرش پیداشده و به زادگاهش منتقل و در گلزار شهدای نی‌ریز به خاک سپرده می‌شود.

روحش شاد و نامش جاودان



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :