دانشنامه نی‌ریز و دفاع مقدس

نوشته‌ها

سید جواد عزیز، آنگاه‌که در مقابل قاب عکس روی طاقچه می‌ایستم و چهره زیبای ترا به تماشا می‌نشینم، ناگهان ترنم صدای دل‌نشین تو در گوشم می‌پیچد و لبخند دلربایت، دلم را با خاطرات صاف و زلال تو پیوند می‌دهد. به گوشه گوشه خانه به یاد تو سر می‌زنم و دلم آرام می‌گیرد.

سید جواد، ۱۳۴۷/۶/۲۰ در روستای مشکان نی‌ریز، میان خانواده‌ای روحانی، متدین و مذهبی دیده به جهان گشود و در کانون گرم خانواده الفبای زندگی را فراگرفت. سپس دوره ابتدایی را در دبستان مشکان سپری کرد و دوره راهنمایی را در مدرسه ابوریحان به پایان برد. دوره متوسطه را در دبیرستان امام خمینی (ره) آغاز و دو سال اول متوسطه را طی و بعدازآن ترک تحصیل کرد. با توجه به تحمیل جنگ از سوی عفلقی‌های عراق علیه ایران اسلامی، تصمیم گرفت به مبارزه با دشمن برخیزد و سر به‌فرمان امام و مقتدای خود نهد. ازاین‌رو ۱۳۶۴/۴/۱۵ برای اولین بار به جبهه رفت و مدت ۳۶ ماه پیوسته در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور مفید و پرثمری داشت. سید جواد، همراه، همگام و همدوش برادر شهیدش، حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید عبدالرسول معصومی در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل می‌جنگید و حماسه می‌آفرید. سید جواد، در منطقه شلمچه با دفاع در مقابل تک دشمن ۱۳۶۷/۳/۴ به جنگ دشمن رفت. هم‌رزمانش می‌گویند: هنگام عقب‌نشینی نیروهای خودی از خط شلمچه، سید جواد هم به همراه آن‌ها و سالم به سنگر بعدی آمد، اما وقتی شنید برادرش سید عبدالرسول، مجروح شده و در منطقه جامانده است، باعجله به صحنه نبرد برگشت و ممانعت دوستانش نیز در بازداشتن وی کاری از پیش نبرد. درحالی‌که باران تیر و ترکش به‌شدت از آسمان می‌بارید،‌ به سراغ برادر رفت و در یک‌چشم به هم زدن از تیر نگاه هم‌رزمانش ناپدید شد. بعدازآن دیگرکسی از او و یا برادرش در جبهه‌ها نشانی نیافت. یازده سال طول کشید تا باهمت جویندگان نور نشانی از او یافتند و در تاریخ ۱۳۷۸/۴/۲۴ به زادگاهش آوردند و در کنار سایر هم‌رزمان شهیدش در گلزار شهدای مشکان به خاک سپردند.

روحش شاد و نامش جاودان

نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي: