فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمد رضا مقنی زاده

از شهیدی سخن میگوییم که روز دهم شهریورماه سال ۱۳۴۷ در شهر شهیدان، نی‌ریز، میان خانواده‌ای مسلمان و متدین چشم به جهان گشود. الفبای زندگی را در کانون گرم خانواده فراگرفت و دوره ابتدایی را در مدرسه فرهمندی به پایان رساند. سپس وارد مدرسه راهنمایی ولی‌عصر (عج) شد، اما تا پایه دوم راهنمایی بیشتر ادامه تحصیل نداد و برای کمک به خانواده در تأمین معاش، همراه و همگام پدر در عرصه کار و تلاش گردید. در کنار کارهای سخت روزانه احترام به والدین را به‌شدت مراعات می‌کرد و در مقابل آن‌ها متواضع و فروتن بود. هیچ‌گاه با صدای بلند در حضور آنان سخن نمی‌گفت و از کمک به مادر در امور خانه ابایی نداشت. آنگاه‌که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در مرزهای کشورمان در جریان بود، لباس مقدس سربازی را در تاریخ ۱۳۶۶/۴/۱۵ به تن کرد و پس از طی دوره آموزش نظامی به‌عنوان سرباز ژاندارمری، حدود ۱۳ ماه در جبهه فکه با متجاوزان بعثی به جنگ پرداخت. هم‌رزمانش می‌گویند: هنگامی‌که از آخرین مرخصی برگشت، وارد منطقه عملیاتی شد. در آن زمان نیروهای عراقی در محوری که محمدرضا و هم‌رزمانش حضور داشتند، تک سنگین زرهی را اجرا می‌کنند. وی هم به‌محض اطلاع از موقعیت خطرناک محور عملیاتی باوجوداینکه تازه به منطقه وارده شده بود و حتی هنوز امانت دیگر دوستانش مانند پول و وسایل دیگری که خانواده‌های آنان فرستاده بودند در نزد او بود،‌ با رشادت و شجاعت همیشگی خویش سلاح آرپی‌جی را تحویل می‌گیرد و جهت دفع حمله نیروهای زرهی دشمن، خود را به خطوط مقدم می‌رساند و پس از ساعت‌ها نبرد سنگین و طاقت‌فرسا درحالی‌که نیروهای زرهی دشمن علی‌رغم برتری چشمگیری که داشتند شکست‌خورده و مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند، برای جبران شکست خود منطقه را ناجوانمردانه و به‌شدت بمباران شیمیایی می‌کنند. این حرکت مذبوحانه آنان باعث شهادت محمدرضا و تعدادی از هم‌رزمانش می‌شود. سرانجام در تاریخ ۱۳۶۷/۴/۲۳ در منطقه فکه شاهد شهادت را در آغوش می‌کشد و به هدف نهایی خویش که همان آرامش در جوار حضرت حق بود،‌ نائل می‌شود. پیکر مطهرش در گلزار شهدای نی‌ریز به خاک سپرده‌شده است. هنوز خاطره آخرین باری که در کنار سفره نشسته بود و خطاب به خانواده می‌گفت:‌ این آخرین وعده غذایی است که با شما صرف می‌کنم، درحالی‌که هاله‌ای از نور سیمای مقدس او را پوشانده بود از یادها نرفته است. محمدرضا، با مهربانی خداحافظی کرد و دیگر بازگشتی در کار نبود.

روحش شاد و نامش جاودان



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :