نوشتهها
نقش مردم و جوانان در جنگ
جنگ هشت ساله عراق علیه ایران، حلقهای از حلقههای فرآیند انقلاب اسلامی در ایران محسوب میگردد؛ چه اینکه اسناد معتبری وجود دارد که اثبات میکند، شروع جنگ و تجاوز عراق به ایران به عنوان راهکاری برای شکست انقلاب اسلامی در ایران طراحی شده بود. ۱) کمک های مالی، تسلیحاتی و حتی انسانی دشمنان انقلاب ایران به رژیم عراق، خود دلیلی کافی برای اثبات این مطلب است. بنابراین جنگ را نمیتوان به عنوان پدیدهای مستقل از انقلاب اسلامی در ایران مورد مطالعه، تجزیه و تحلیل قرار داد. ۲) فاصله بین پیروزی انقلاب در ۱۳۷۵/۱۱/۲۲ و شروع جنگ در ۱۳۵۹/۰۶/۳۱ برابر ۵۸۸ روز یا به عبارت دیگر نزدیک به ۲۰ ماه بود. از این جهت نمیتوان این دو رخداد بزرگ اجتماعی ـ سیاسی را جدای از یکدیگر بررسی کرد.
یکی از ویژگی های انقلاب اسلامی در ایران، بسیج مردمی بود که توسط سه عامل مهم، یعنی: رهبری، ایدئولوژی و سازمان صورت میگرفت. رهبری انقلاب به عنوان مرجعی دینی و شیعی با ویژگیهای کاملاً کاریزمایی با استفاده از ایدئولوژی اسلامی و قرائتی مبتنی بر مقتضیات زمان از اسلام، به راستی به یک بسیج کاملاً فراگیر دست زد. این بسیج مردمی توانست در کمترین زمان و با کمترین هزینه، رژیم پیشین حاکم بر ایران را ساقط و نظام سیاسی جدیدی را جایگزین آن نماید. نقش مردم در پیروزی انقلاب ایران، نقشی اساسی و تعیین کننده بود. پس از پیروزی و تداوم انقلاب در مراحل بعدی نیز این بسیج سیاسی و مردمی همچنان با قوت در اختیار رهبری قرار داشت. همزمان با شروع جنگ تحمیلی، مردم در جبهههای جنگ حضور یافتند و این حضور تا پایان جنگ ادامه داشت. البته باید گفت در یک سال اول شروع جنگ به علت عدم تجارب لازم و وجود موانعی در فرماندهی جنگ، حضور مردم چندان غالب و چشمگیر نبود، اما پس از رفع این موانع، حضور مردم آنچنان بالا گرفت که عملیاتهای پی در پی برای بیرون راندن دشمن از اراضی اشغالی، شروع شد و در فاصلهای کمتر از ۹ ماه، چهار عملیات بزرگ ثامنالائمه(ع)، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس انجام گرفت و اکثریت سرزمینهای اشغالی از دشمن پس گرفته شد. این حرکت عظیم و سریع در جنگ عمدتاً ناشی از حضور داوطلبانه مردمی بود که در پی اطاعت از دستور رهبری دینی با ویژگی هایی کاریزماتیک در قالب بسیج ۲۰ میلیونی راهی میادین نبرد شدند و خالصانه و بدون هیچگونه چشم داشتی، مردانه جنگیدند و بسیاری از آنان جان خود را بر سر هدف گذاشتند. حضور مردم در جنگ هشت ساله در این حجم و با این ابعاد سابقه تاریخی چندانی در تاریخ گذشته جنگ های ایران ندارد. کشور ما در گذشته جنگ های زیادی را تجربه کرده بود اما حضور مردم با این گستردگی در هیچکدام وجود نداشت. تنها در جنگ های ایران و روس در زمان قاجاریه بود که با فتوای برخی از علما بخشی از مردم در میادین جنگ حضور یافتند. اما این حضور با حضوری که مردم ایران در جنگ هشت ساله داشتند قابل مقایسه نیست.
تلاش ما در این سایت بر این است که تحلیل ژرفی از نقش مردم و به ویژه مردم گرانقدر نی ریز در جنگ ارائه دهیم. در پنج سال آخر جنگ مردم شهرستان نیریز با تشکیل گردان کمیل، حضوری گستردهتر و سازمان یافتهتر در جنگ یافتند. در راستای حضور مردم در جنگ باید به حضور جوانان توجه عمیق و جدی کرد. حضور کمّی و کیفی جوانان در جنگ تعیین کننده بود و میتوان گفت: جنگ بدست جوانان اداره میشد. ۹۲/۳ درصد رزمندگان را جوانان ۲۹-۱۰ ساله تشکیل میدادند و این حجم بسیار حائز اهمیت است. در انقلاب اسلامی نیز جوانان اولین گروه سنی بودند که به دستور رهبری انقلاب، مبارزه علیه رژیم پیشین را شروع کردند. حضور گسترده و تعیین کننده جوانان در هر دو مقطع از تاریخ کشور ما، یعنی جنگ و انقلاب حاکی از آن است که در تحول فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و انجام فرآیند توسعه متوازن باید جایگاهی جدی و اساسی برای آنان قایل شد. همانگونه که جوانان در صحنه انقلاب و جنگ توانمندی های خود را به خوبی عرضه کردند و در هر دو میدان موفق از کاربیرون آمدند، در عرصه توسعه متوازن نیز میتوانند نقش مثبت و مؤثر و تعیین کننده ایفا کنند. برای جوانان باید نقشی عینی، عملی و واقعی در نظر گرفت. به آنان باید اعتماد کرد و زمینه را برای شکوفایی استعدادهایشان در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فراهم ساخت. استفاده ابزاری از جوانان منطبق بر پتانسیل و توانمندی آنان نیست و مسئولان و مدیران کشور به جای محول نمودن نقش های صوری و ابزاری به جوانان، باید صادقانه و واقع بینانه عمل کنند. آنها را درک کنند و عملاً آنها را در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مشارکت دهند. همانطور که اداره کردن جنگ را به آنها محول نمودند و عملاً سرافراز و موفق از میدان بیرون آمدند، میتوانند در توسعه متوازن و هماهنگ نیز موفق باشند. علاوه بر آن باید به مردم اعتماد کرد؛ مردم در میدانهای مختلف میتوانند بسیار مفید و مؤثر عمل کنند. مشارکت همه جانبه مردم موجب ثبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و مشروعیت نظام سیاسی خواهد شد. هر چه سطح مشارکت عملی و واقعی مردم گسترش و تعمیق یابد، میزان مسئولیت پذیری و یاری دادن و مساعدت آنان در امور بیشتر خواهد گردید و این بزرگترین پشتوانه برای ثبات سیاسی، امنیت ملی و وفاق اجتماعی محسوب میگردد. مشارکت مردم در اداره امور جامعه را باید نهادینه کرد. همانگونه که در جنگ هشت ساله مردم در درون سازمان های رزمی به مبارزه با خصم پرداختند و از تمامیت ارضی دفاع کردند، امروز در دوران پس از جنگ حضور مردم در تشکّل های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میتواند در توسعه متوازن کارساز و تعیین کننده باشد. نهادهای مدنی که از ویژگی های اساسی جامعه مدنی محسوب میگردند، میتوانند محملی مناسب برای مشارکت عملی مردم باشند، بطوریکه تعادل اجتماعی حفظ گردد و امید و شور و نشاط و سرزندگی در جامعه ما پابرجاماند. جامعه ما جامعهای جوان است، بر اساس سرشماری سال ۱۳۷۵، ۶۸% از جمعیت ایران زیر سن ۳۰ سالگی قرار دارد. از این جمعیت جوان، در صورت سیاستگزاری و برنامهریزی درست، میتوان حداکثر استفاده را برای توسعه برد. متشکل شدن این جوانان در احزاب سیاسی و تشکّل های اجتماعی و فرهنگی و حرفهای، میتواند از سازمان نایافتگی و اصطلاحاً بوجود آمدن جامعه تودهوار جلوگیری کند.
قطعاً هر چه زمان بگذرد، این پدیده تاریخی شفافتر میگردد و صیقل مییابد.ما امروز راحتتر میتوانیم این رخداد را تحلیل کنیم و چه بسا در آینده، نسل های آتی برداشتی روشنتر و صیقل یافتهتر از برداشت موجود ما داشته باشند. به عنوان مثال میتوانیم به مصاحبه مرحوم حجه الاسلام و المسلمین حاج احمد آقا خمینی(ره) فرزند گرانقدر حضرت امام خمینی(ره) توجه کنیم. ایشان در تاریخ سی و یکم شهریور ماه سال ۱۳۷۰ مصاحبهای اختصاصی پیرامون مسایل جنگ و دفاع مقدس با مسئولان انتشارات سپاه پاسداران انجام دادهاند، متن این مصاحبه از سوی دفتر امور مطبوعات سپاه پاسداران در اختیار روزنامه جمهوری اسلامی قرار گرفته و روزنامه مذکور در تاریخ ۱۳۴۷/۰۱/۱۱ اقدام به انتشار آن نموده است. آن مرحوم در پاسخ به این سئوال که «بدون تردید شما در طول دوران دفاع مقدس از همه کس به امام نزدیکتر بودید و از موضعگیری های ایشان در مقاطع مختلف جنگ خاطرات بسیاری دارید، لطفاً خاطرهای را از آن دوران تعریف کنید.»
پاسخ میدهد:
« تلخترین خاطرهای که به یاد دارم پذیرش قطعنامه و شیرینترین خاطره مربوط به فتح خرمشهر است. فتح خرمشهر زمانی اعلام شد که ساعت حدوداً چهار بعد از ظهر بود و امام در حال قدم زدن بودند. امام هر روز سه مرتبه حدوداً نیم ساعت قدم میزدند و رادیو هم در دستشان بود . چون ما از قبل می دانستیم که رزمندگان اسلام در حال انجام این کار هستند و درگیری هم از شب قبل شروع شده بود که خیلی هم شدید بود . امام در حال قدم زدن بودند که گوینده رادیو خبر آزاد سازی خرمشهر را اعلام کرد . با شنیدن صدای گوینده ، من به امام نگاه کردم و متوجه شدم که احساس خوبی به ایشان دست داد . در مقابل مسایل خرمشهر امام معتقد بودند که بهتر است جنگ تمام شود اما بالاخره مسئولین جنگ گفتند که ما باید تا کنار شط العرب ( اروند رود ) برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصلاً با این کار موافق نبودند و میگفتند اگر بناست که شما جنگ را ادامه بدهید، بدانید که اگر این جنگ با این وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید، دیگر این جنگ تمام شدنی نیست و ما باید این جنگ را تا نقطهای خاص ادامه بدهیم و الان هم که قضیه فتح خرمشهر پیش آمده بهترین موقع برای پایان جنگ است.۱ »
لذا با عنایت به این سند میتوان گفت اگر مسئولان جنگ و مشاوران حضرت امام(ره) این تأکید و نظر معظمله را میپذیرفتند میزان خسارات ما، در جنگ به مراتب کمتر بود.
هیچ واژهای جز «عشق» و «عرفان» نمیتواند تحلیلگر رفتار عزیزان شهید، مفقودالاثر، جانباز، آزاده و رزمنده باشد و این عرفان و عشق الهی را سخنان الهی و مافوق طبیعی حضرت امام(ره) در آنها ایجاد کرده بود. رابطه رزمندگان با امام(ره) رابطه عاشق با معشوق بود. آنها از ساغر آن بزرگ مرد تاریخ مست و مدهوش شده بودند. دم مسیحایی او، آنها را سخت شیفته خود و افکار الهی خویش نموده بود، هر جمله، سخنرانی و بیانیه او فوران کاریزمایی بود که سیل عاشقان را به هیجان میآورد و آنها سر از پا نشناخته جان برسر اهداف والا و مقدسی که مطرح میکرد، میگذاشتند. او طرحی نو درانداخت و تفسیری مطابق با مقتضیات روز از اسلام و دین ارائه کرد و این قرائت، جامعه و جوانان را مجذوب اسلام کرد.و این نبود جز تطبیق اسلام بر مقتضیات زمان، آنهم توسط مرجعی شیعی.
آخرین پیام حضرت امام(ره) که در وصف ایثارگران مرقوم فرمودهاند در زیر آورده ایم:
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوندا! همه چیز توئی و غیر از تو همه هیچ، خداوندا! تو عزیزی و غیر از تو همه ذلیل، خداوندا! تو غنیی و غیر از تو همه فقیر، هفته جنگ امسال حال و هوای دیگری دارد و پس از سالها دفاع مقدس، یاری دین خدا صورت دیگری بخود گرفته است. آمادگی جنگی ضرورت بیشتری یافته است و دشمنان خدا و خلق خدا، آنی غافل نیستند و در کمین نشستهاند تا آنچه را خدائی است نابود کنند. خانوادههای شهدا تا همیشه تاریخ، این مشعلداران راه اولیا، افتخار روشنایی طرق الی الله را به عهده گرفتهاند. مجروحین و معلولین خود چراغ هدایتی شدهاند که در گوشه گوشه این مرز و بوم به دین باوران، راه رسیدن به سعادت آخرت را نشان میدهند، راه رسیدن به خدای کعبه را. اسرا در چنگال دژخیمان، خود سرود آزادیند و احرار جهان آنان را زمزمه میکنند، مفقودین عزیز محو دریای بیکران خداوندیند و فقرای ذاتی دنیای دون در حسرت مقام والایشان در حیرتند. از شهدا که نمیشود چیزی گفت، شهدا شمع محفل دوستانند، شهدا در قهقهه مستانهشان و در شادی وصولشان «عند ربهم یرزقون»اند و از نفوس مطمئنهای هستند که مورد خطاب «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» پروردگارند. اینجا صحبت عشق است و عشق، و قلم در ترسیمش بر خود میشکافد. والسلام
روح الله الموسوی الخمینی
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- نقش مردم و جوانان در جنگ
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید خسرو حق شناس
- شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید محمد علی احصایی
- شهدا سال ۶۰ -زندگینامه شهید غلامرضا اکبری
بیشتر »