فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

گلزار شهدای نی ریز

بیا در گلستان عشق تا آنجا صفا بینی زخود گر وارهی یکدم‌‌خدا‌ داند‌چها بینی خزان را ره نمی بینی بهار جانفزا بینی خدا جویانه گر باشی به‌نوردل خدابینی جهان‌راغرق‌گل‌بینی‌دی‌وبهمن‌کجا بینی سراپا معرفت‌ گردی‌ چه‌ گویم‌ ما سوا بینی

(((


سراسر‌شوق در دلها سراسر‌عشق‌در جانها نهاده قالب خاکی گرفته عالم معنی زده لبخند برهستی کشیده از درون آوا نیایش ها ستایش‌ها ترنم‌های جان افزا زده بر لامکان پهلوگرفته قرب‌جانان جا شهید عشق را آنجا تو درشور و نوا بـینی

(((


تو بینی سرفرازان‌ را تو بینی دلربایان را توبینی‌حق‌شناسان را توبینی پارسایان را توبینی‌سینه‌چاکان را توبینی‌جانفدایان‌را توبینی نامداران را توبینی آشنایان را توبینی نازنینان را توبینی با وفایان را به معراج شهادتها جــــمال کبریا بینی

(((


همه بنموده‌خودسازی‌همه‌در‌اوج‌جانبازی همه‌با‌ عشق هم بستر‌ همه‌گرم سر‌افرازی همه در راز با معبود نی‌که‌در کار غمّازی همه‌مفتون‌روی‌حق‌به‌گلبانگ و نواسازی نهاده آنچه غیرازحق گرفته راه سربازی درخشان ‌چهره ها لبریز از نور خدا بینی

(((


خدا را این‌چه تصمیم است تسلیم است خدارا این چه تکریم است تعظیم است خدارااین‌چه‌تسلیم‌است‌وتکریم‌ وچه ‌تعلیم است خدارا این چه تسلیم است تکریم است خدارا این چه تعظیم است تقدیم است که در ذرات‌اعضاشان‌خدا بینی‌رضا بینی

(((


دراین‌گلزارجانبازی‌چه‌گلهاگشت‌عطر افشان چه گلها لاله‌ها آری سراسر لاله نعمان محیط عشق را زیور‌کمال شوق را بنیان که‌ازعطرافشانی‌آنهاسرای‌دل‌بود رضوان شقایقهای‌جان‌افزا دلارا دلستان خندان به چشم‌ دل‌ نکوبنگر فداکاری‌ وفا بینی

(((


به صدرگلستان‌آن‌سرخ‌گل‌آئینه‌جان بینی جهانی‌علم وهمت را به‌سیمایش‌‌عیان بینی بـــــرای‌دفع‌آلام‌ضعیفـــان‌جانفشان بینی فقیهی‌آن‌طبیب‌حاذق روشن روان بینی صفابخش ودل‌انگیزوتوان‌افزاجوان بینی بـه‌چشم‌جان‌تماشاکن‌ شبیه‌ مصطفی بینـی

(((


گلی از گلستان خاتم پیغمبران احمد گلی‌کزشهدجانبخش‌شهادت‌می‌بود‌سرمد محمد آن رسول حق یگانه رهبر امجد خدارا این‌چه‌مقداراست‌وآن‌اندازه‌واین حــد

که هرجابنگری قدر و مقامش تا سما بینی


زگلهای گلستانی زگلزار ادب بامن نگر آموزگار گل گرفته مأمن ومسکن تو گویی‌کوه ایمان‌است‌آری یا بجان آهن به‌طرف‌گلستان‌اینک‌نگرباصدزبان سوسن ستاده‌طاهری‌آنجاچه‌نیکووچه مستحسن که‌در رخسار زیبایش‌ زدانش ها ضیا بینی

(((


گلی ‌با صد تواضع‌چون‌تواضع‌می‌بود‌رخشان اگر‌چه‌سوخته‌از ظلم صدامی ولی تابان نموده‌شهررا بی‌تاب‌شده درراه‌حق قربان سرا پاعشق‌ویکسرغیرت وپرنوروباایمان اگرچه داده دست‌وپاولیکن‌برسر پیمان گلستان‌درسراسر نوراین‌بی‌دست وپابینی

(((


تواز گلهای جان پرور خلیلی‌رانگر روشن زایثارش‌چه گویم‌من‌که‌رنگ‌سرخ پیراهن عزیزیهاش‌آتش افکند بر جان و عقل و تن ‌طراوت‌بخش‌وخوش‌منظرمیان‌ساحت‌گلشن گواه اواست‌مارا بس گواهی اینچنین احسن که‌چشم عقل‌حیران‌ا ست‌ اگرنیک‌ ورسا بینی

(((


توازمسعودمسروری‌نمی‌پرسی‌که‌ای‌نوگل نواخوان است بهر تو به سوی‌هرگلی‌بلبل فکنده‌شوق دیدارت‌به‌بحرجان‌ودل غلغل زجا برخیز فصل گل شده هنگامه سنبل در افغانست بهر تو تذر و قمری و صلصل شهادت را نکو بنگر که صد راز بقا بـینی

(((


یکی سرو سرا پاگل میان لاله ها رخشان‌شهید‌پاک‌عباس‌زهرا‌آن نوگل‌ شادان ‌که یادش در دلم آتشفشان برپاکند آسان که همراه فقیهی داد جان اندر ره جـــانان

مجاهد مرد دین پرور سراپا حکمت و عرفان




گلی‌ازگلشن سرسبز ایمان اکبری آری که هردو پرپر از اشرار بدکار وستمکاری گرفته درس جانبازی ز مکتب بافداکاری دگر آن اصغری نیکو جوان مرد وفاداری جوانمردان با ایمان مقیم کوی دینداری دراین گلها طراوت هاست آنهارا کجا بینی

(((


ز یک‌گل‌پیرهن‌سرباز جانباز از فداکاران شکوهی آن شهید تیر بیداد ستمکاران گرفته ازخدا ارج و توان و قدر سرداران که در سیمای او پیدا نشان عشق بیداران شجاعت بین ادب بنگر نمودار نکوکاران میان خیل جانبازان و را در کف لوا بیــنی




تواز زیبا گل باغ شهادت کاسبی گویی محمد دشتبانی نو گل گلزار دلجویی زگلزار شهادت‌ لحظه‌ای‌ دوری‌ نمی‌جویی زسرپوش آن‌گل نازک بدن جانا دمی بوئی اگر از عطر جان افزای هریک اندکی بویی در آنجا ارغوان بینی در آنجا لاله ها بینی

(((


خداوندا چه پردازم زدلداری چه آغازم به اخلاقش به رفتارش برایمانش سرافرازم سزد گربر فداکاری‌ این‌گل‌جان خود بازم ازآن یاس سمن سیما چه طرحی نو دراندازم شقایق شرمسار آمد نمیدانم چها سازم زدرگاه خدا خواهم که اجر اولیا بـــــینی

(((


به گلزار شهادت گلشن یاران با ایمان رضای شهمرادی بین یگانه‌گوهر غلتان جهان‌ از کار این‌پاکان‌بصدره واله وحیران قدم‌خوش‌رنجه فرمودیددراین‌روضه رضوان ببین تو پاک نیت را سراپا معرفت قربان زجانبازی فداکاری‌است گردین‌رابه پا بینی

(((


ببین آن اکتسابی سرو شاداب فرح افزا گل‌رخسارزیبایش نموده خوان‌دل یغما نبینی‌ چون‌گل ‌رویش‌گلی‌درگلستان پیدا بگلزار شهادت کرده با صد شوق دل مأوا شهیدان دگر را کرد از جانباز یش شیدا تو یکدم گام زن در راه او تا آشنا بـــینی

(((


حسین‌عسکری‌سربازجانبازآن‌گل‌خندان خداجوی و خداپوی‌وپرازمهروپراز ایمان به میدان شهادت بست با ال علی پیمان چو عباس دلاور داد دستش در ره قرآن که جان خود براه دین نموده با ادب قربان حساب او ز گلهای گلستانی جدا بــــینی

(((


همه گلهای جانپرور به ایثار و فداکاری برای دفع هر ناپاک اندر اوج بیداری فکنده‌ دشمن ‌بی‌دین‌به قعر چاه دشواری پی فرمان آزادی همه عزم و وفاداری پی فرمان رهبرشان به اعلی قدر هشیاری گه جان باختن هریک بدیگر مقتدا بـینی

(((


به‌گلزارشهادت‌میرزا زاده است جانپرور نیامدجسم‌صدچاکش‌که‌سازدخاک‌ماگوهر بودبـــرتـــارک‌گلهـــایگانه‌گوهر و افسر اگرچه نیست‌دراینجا ولیکن همچوجان‌دربر گرفته‌ گلشن از گلبرگهایش زینت و زیور نـه‌تنها جان که جسمش رابراه‌حق‌فدا بینی

(((


نگرآن‌دشتبانی‌رایکی‌نیلو فر پیچان که‌دریاازوصالش‌گشت‌صدره‌خرم وخندان اگر چه‌ دیده‌ها بینی‌ز فقدانش‌بود‌گریان به دریای شهادت‌ همچنان‌درّی‌بود غلتان خلیج ازگوهرجسمش‌سرافرازاست ونورافشان بیا در‌یا نگر همت نگر تا کیمیا بـــینی

(((


نصیری پور آن یکتا گل ازگلزارسربازی چو عباسی‌وحداداست اندراوج جانبازی مقام‌و رتبه‌ها دارند و جاه و قدرو اعزازی که در گلزار ممتازی ندارد جفت وانبازی ببین در راه حق جانانه بنمودند پروازی بلندای سما بنگرکه هریک چون سها بینی

(((


توخازن، حیدریّ‌و مـوسوی‌گلهای عطرآگین ز جام ساقی کوثر لب قانع بود شیرین نگر کیخائی‌ومعصومیان‌ را هردوگل زرین توآذریان‌تماشاکن‌که‌خندان‌است‌وخوش‌آئین چه‌میخواهی‌چه‌میجویی‌نخواهی دیدبهترزین ‌به‌ اوج ‌آسمانها بهرشان ‌شور و نوا بــــینی

(((


خداوندا چه می بینم‌محمد زاده را بینم براه حق فداکار و بسی دلداده را بینم سراپا همت و غیرت ولی افتاده را بینم گل سرخ درخشان آتشین آزاده را بینم کنارش دفتری شایسته و بنهاده را بینم نموداری زیاران حسـین و کربــلا بیـــنی

(((


توکل را نگر آن حامد حق مبین بنگر سراپاعشق‌وایمان‌وگرانقدرومتین‌ بنگر ببین ماه درخشان رایکی‌ درّبهین ‌بنگر گل خندان شاداب فتاده بر زمین بنگر به دوران جوانی رأی پیران رزین بنگر نگر تمثال او را تا همه شرم و حیا بیــنی

(((


به‌گلزار وفا هائم ‌نگر با صد سخن گویا نهاده ‌آنچه ‌ازهستی گرفته آنچه از معنی بما ‌آزادگی‌ آموخت‌ این جانباز حق پیما صریح الهجه و حقگو سراپا همت و پویا بنازم همت مردانه این نو خط زیبا که اندر نوجوانی همـچو پیر پـارسا بـــینی

(((


تماشاکن‌تو اکبرزاده ‌راچون‌سرو بستانی چوخضرازچشمه‌حیوان‌گرفته‌آب‌حیوانی تو شعبانپور را بنگر به‌ عزت‌گشته قربانی که گلزار شهادت را نموده نورافشانی همه رفتار او زیبا همه کردار انسانی به راه حق بسی تسلیم صد ره بی ریا بینی

(((


دراین‌گلزارعرفانی‌دوداوودی نگر از جان مجیدجانفدایش‌بین‌گرفته‌در بغل قرآن کلام‌پاکشان‌روشن‌جمال‌پاکشان خندان حمید دلربایش را میان گلستان بینی یکی‌رالاله‌سان بینی یکی راهمچنان ریحان دوگل‌ رادردوپیراهن چه محجوب وبجا بینی

(((


نگر بهرام زردشت‌است‌درگلزار رخشانتر شده از تیغ صدامان یکی پاره یکی پرپر فداکاری ببین ایمان نگر شوق فراوانــتر نگر جمشید در گلشن مصفاتر معطر‌تر دو آزاده دو مردانه زیک باب و زیک گوهر یکی‌درس ازحسین بینی یکی‌ازمجتبی بینی

(((


تو یاقوتی‌نگرآن‌سروخوش‌رفتارخوش سیما گرفته با ادب اکنون میان لاله‌ها مأوا ز یاقوت لبش بشـنو هـزاران نکته زیبا دو چشم روشنش بنگر ربوده هوش از دلها مرصّع گوهری بینی نشسته سینه مینا که از نطق دلارایش کلام هل اتــی بیــنی

(((


تو جعفر را نگر آن را‌هوار راه سبحانی معطر دلربا از عطر جان ‌افزای ‌عرفانی زده بر ملک جان پهلو نهاده بارجسمانی یگانه نوگل گلزار عشق و باغ یزدانی شده‌ با شوق جان در کربلای عشق قربانی در اعماق وجودش‌گـوهر‌عشق و رضا بینی

بیا تا ابطحی بینیم آن ماه بدخشانی به گلها جلوه‌هابخشیدکیخایی‌نمی دانی بیا تا قاسم صالح ببینی در گل افشانی چو سرو ناز می بالید در گلزار انسانی بگردش بلبلان بینی دمادم در غزلخوانی نظر‌زاده است اسماعیل کاو را منتهی بینی

(((


به‌صحن‌گلستان‌بنگرمنطقه‌راچوچمران بین میان لاله‌ها جاوید را چون ماه تابان بین‌ رضا را همره ‌حامد به ‌دلشادی ‌نو‌ا خوان بین شقایقهادهد تعلیم اینک طرف بستان بین توکل را به شادابی میان باغ رضوان بین به گلزار شهادت هر یکی را دلـــربا بینی

(((


جلالی‌بین‌معلم‌بین‌گل‌سرخ‌سمن‌بو بین تومحسن‌کوهکن‌بنگریکی‌فرزانه‌دلجوبین برخسار متین اویکی‌خالی‌چو هندو بین هزاران‌ گل پی تعظیم او هردم زهر سوبین به سیمای‌دلارایش دوچشم‌همچوآهو بین تو محسن زاده راهمچون شقایق‌دلربا بینی

(((


زسرو و باغ‌جانبازی تو دهقانپور را بنگر تو ز‌ین‌العابدین‌پور جوان پارسا بنگر تو احصایی دانشجو عزیز جانــفدا بنگر خلیل شهمرادی را به همراه رضا بنگر علیخانی نگر گلچین نگر بس دلربا بنگر شقایقهای جانـپرور ز قید غم رهــا بینی

(((


دهستانی‌گل‌رعنارئوفی‌چون‌گل سوری ز پیران خداجوی وجوانان سلحشوری بودچون منعمی‌خندان‌به صدخوبی مستوری سخن‌ با روستا گوید به‌دهقانی‌به مسروری حبیب بن مظاهر ها و اکبرها ،نه از دوری به‌ گلزار شهادت ها بسی‌ چون‌ روستا بینی

(((


مجیدوهم‌حمیدمستفیضی‌آن‌دوگل‌پیرا صغیر با صفاو رهنورد پاک جان آرا زگلهای‌ بسی‌ خوشبو تواضع‌آن‌حسن‌زیبا از آن ایثارها گویم‌‌دو‌ محبوب ودو جان افزا دلارای جوان کاری نموده خوان‌جان یغما ز دیبـای بهشتی برتن هریک قبا بــینی

(((


به گلزار شهادت زارع آمد وه‌چه مردانه پذیرای جوان چون شمع ویاران همچو پروانه بغیر‌از عشق‌حق‌ بودند با هر عشق بیگانه به کف‌جام شهادت با حقیقی بین توجانانه پی اجرای فرمان خداشان همچو پروانه برادر ‌ســروری را ‌بین‌ گـلــها آشنا بینی

(((


گلستان شهادت را بود عیدی گل یکتا تومستوری نگر آن سرو زیبای چمن آرا نبرد بدر را بنگر که شد پرپر بسی گلها که گردان کمیل ازاین‌حسین‌پاینده و برجا تو بهرامی ببین‌ آن نوگل زیبای بی همتا سخن از ده بزرگی گو که ماهی دلربا بینی

(((


عجب گلزار سرسبزی است گلزارشهادتها کی‌چون‌دستغیب‌وچون‌صدوقی‌از عنایتها لقـاءالله پیوستن بــه عــزّتها شــرافتها بهشتی‌ها‌، رجائیها‌، مفتح‌ها و آیتها به محراب شهادت‌ بس شهیدان با کرامتها که‌هریک‌رادراین‌گلشن‌ عجب‌ حاجت روا بینی

(((


نظر در‌هر دیاری‌روستایی افکنی از دل به‌حق‌پیوسته‌وعاشق‌خدایی‌مکتب و عامل بود‌حق‌غالب ومقهور گشته لاجرم باطل نموده لاله‌ها درگلشنش چون‌جان‌ودل منزل سرا پا معرفت‌، توفیق یزدانی ورا شامل که خاک پاکشان بهر شفا مهر گیا بــینی

(((


ز گلزار سراسر معرفت نی ریز گل پرور چه‌ گلها گشت‌در راه‌خدا صد پاره و پرپر سرافراز و مباهی باش انـــدر سایه رهبر زبستان سراسر عشق‌وعرفان‌شهرپرگوهر بزی جاوید ای خاک گرانقدر نکو منظر سعادتها ازاین‌گلها به هر صبح و مسا بینی

(((


تو ای پیر خردمند و تو ای گلپرور گلها تو ای‌پیر‌ و مراد ومرشد و ای‌مرد‌با تقوی تو ای امید مستضعف ترا در قــلبها مأوا تو ای روشن ضمیر و پاک‌مردآگه و دانا توای اسطوره تقوی‌خمینی‌ای‌جهان آرا بیا در گلستان‌ما که ‌بس‌ صدق وصفا بینی

(((


تو ای خلاق دانای توانا مظهر احسان توای‌سرچشمه رأفت توای دریای‌بی‌پایان بیفزا عمر‌این رهبر‌که باشد منبع عرفان توای یکتای‌بی‌همتاوای‌بخشنده سبحان توای‌گنجینه‌حکمت‌توای‌امید هر انسان تو با الطاف سبـحانی‌خــمینی‌جانفزا بینی

(((


خدایا مامسلمانان گرفتار شیاطینیم گرفتار نامردان حق نشناس بی دینیم خدایا پیرو آل محمد‌(ص)آل یاسیــنیم اسیرغرب نا پاک واسیرشرق‌چند بینیم خداوندا تومیدانی که با صدام پرکینیم زتو خواهیم پیروزی بزودی اقــتضا بینی

(((


پی تبریک‌ فروردین مبارک باد جانبازان معانی را کجا شاید که آرد گوهر غلتان عنایتها ترا باشد‌که نوشی جامی از جانان دراین فرخنده ایام وسعادتهای‌بی پایان شهیدان‌ را خدا واصف‌ به نقش آیت قرآن سرا پا معرفت‌ باید کــه عرش کبریا بینی

 



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...

نوشته های مرتبط :

    * هیچ موردی پیدا نشد...

ویدئوها مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...