دانشنامه نی‌ریز و دفاع مقدس

نوشته‌ها

مادر بهرام جمشیدت کجاست همچولاله داغ بر دل گشته ای گو به من جمشید و بهرامت چه شد آرزوی تو همه بر بادرفت ماند از جمشید بهرت یادگار از فراق این جوانان عزیز خواهرم داغ جوانان مشکل است باش صابر موقع رنج و بلا بداد فرزندان خود در راه حق لیک بود انـدر رضــای حــق رضـا رفت گر بهرام وجمشیدت ز دست خسرو و نادر پرستار تواند خواهرم شد حامد من هم شهید حامد و بهرام گشته همنشین حامد و جمشید و بهرام این سه تن افتخار است وسعادت بهر ما گفت محمود توکل ای خدا با امــان الله بـگـو ای بــا صــفــا ماه تابان یاکه خورشیدت کجاست باغبان بی بهره ، حاصل گشته ای سرو رفتار و گل اندامت چه شد زحمت روز و شبت از یــــاد رفــت همسر و فرزندهای دلفکار میزنی بر سینه هستی اشک ریز گریه وزاریّ ما بی حاصل است همچو زینب در زمین کربلا دید درخون غوطه ور چون گل ورق گشته او تسلیم برحکم قضا آن جوانان دگر برجای هست روشنی بخش شب تار تواند ظاهرا" کامی در این دنیا ندید در جنان اندر وصال حورو عین در ره قرآن شده خونین کفن گریه و زاری نباشد کار ما آرزوی ماست فتح کربلا تهنیت گــویم تــورا مــن از وفـــا
 

نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي: