دانشنامه نی‌ریز و دفاع مقدس

نوشته‌ها

شد در ره دین کشته یاران نور چشمانم شد زهری زاده فدا اندر ره قرآن جان داد او با صدق دل دریاری اسلام با سرخ رویی سوی حق شد طالب دیدار بد پاسداری باوفا چون کـــــــوه پابرجا سرباز جانبازی مطیع امر روح الله بر حجه الاسلام شیخ احمد نگهبان بود چون بد فقیهی مجری دستور روح الله خاری به چشم دشمنان دین و قرآن بود عباسعلی پیوسته او را حافظ جان بود آری زهری همچنان زهره درخشان بود مثل چنین روزی شده آماج تیر کین مانند اکبرنوجوان نو خط لیلا جان را فدای اعتلای دین وایمان کرد میرزایی فرد همراه او در خون طپان گردید هردو نگهبان فقیه پاکدل بودند از هجر‌شان قد پدر همچون کمان گشته پشت برادرها زبار هجربشکسته لیکن همه راضی شده اندر رضای حق اوپاسداری باوفا با عزم و ایمان بود تیر منافق زد شرر بر جان این یاران مادر زهجر و داغشان رنجور و نالان است خواهر شده دلخون ز داغ لاله رویش دست دعاشان بر در خلاق یزدان است مقصود آنها نصرت پیر جماران است از دل توکل نوحه گر بهر شهیدان شد یارب قبـول روح پــاک این شهیــدان بــاد عباسعلی جانم آن مرد با ایمان آن مرد نیک مرام آن سرو خوشرفتار در دیده اعدا عاشق به ثارالله با عشق و ایمان بود طبق کلام الله بر عهد و پیمان بود یارو نگهبان بود چون ماه تابان بود از خصم بدآئین آن ماه خوش سیما درحفظ جان کرد در یک زمان گردید از جان ودل بودند بس ناتوان گشته حیران و دلخسته آن قادر مطلق سرباز قرآن بود هردو سپردندجان زارو پریشان است چون گل کند بویش هم از دل وجان است مجری قرآن است باصدق و ایمان شد ابرار و خــوبــان شــد
 

نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي: