فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

کلیات عملیـات ثامـن الائـمه(ع)

این عملیات در تاریخ ۱۳۶۰/۷/۵ در محور آبادان باهدف شکست حصر آبادان و با همکاری نیروهای سپاه، بسیج و ارتش انجام شد. عملیات ثامن‌الائمه (ع)، اولین عملیات گسترده مردمی علیه نیروهای متجاوز بود. مردم شهرستان نی‌ریز بااطلاع از انجام عملیات گسترده علیه بعثیان متجاوز، در شهریورماه ۱۳۶۰ نیرویی به استعداد هشتاد نفر عازم میدان‌ها نبرد کردند. آقای خلیل داودی در مورد چگونگی حضور نیروهای شهرستان نی‌ریز در این عملیات می‌گوید: (داودی ۴-۱)

یک شب! حدود ساعت یازده به‌اتفاق فرماندهی در سپاه پاسداران نشسته بودیم که پیک وارد شد. پیامی را به همراه داشت. مضمون پیام این بود؛ عملیات در پیش است و لازم است نیروها سریعاً اعزام شوند. آن شب تا صبح نخوابیدیم. بلافاصله یکی دو نفر از کارکنان سپاه پاسداران را به آباده طشک، مشکان، رودخور و مناطق دیگر فرستادیم. در شهر نیز به نیروهای سپاه و بسیج خبر دادیم و همه به‌جز دو سه نفر برای اعزام، اعلام آمادگی کردند. تا فردا عصر نزدیک به هشتاد نفر نیرو آماده اعزام شدند. سپس با دو دستگاه اتوبوس به‌طرف شیراز حرکت کردیم. بعد از رسیدن به شیراز در پادگان امام حسین (ع) مستقر شدیم. از سایر شهرستان‌ها هم نیرو آمده بود. پس از سازمان‌دهی به‌طرف اهواز اعزام شدیم. محل استقرار ما در اهواز مدرسه شهید رجایی بود. چند شب را در این مدرسه گذراندیم و سپس به یک مقر آموزشی رفتیم. بچه‌ها آموزش‌های مقدماتی را طی کرده و سپس با نیروهای نظامی مستقر در منطقه ادغام شدند تا خود را آماده عملیات کنند. قبل از عملیات اعلام کردند برای آنکه نیروها بهتر به خطوط دشمن برسند و میزان تلفات کمتر باشد، لازم است کانالی به‌طرف نیروهای عراقی حفر شود. بچه‌ها با یک برنامه‌ریزی حساب‌شده شروع به حفر کانال کردند و تا حدود پانصد متری عراقی‌ها جلو رفتند. کانال آماده شد و شب عملیات فرارسید.
در مورد نحوه اجرای عملیات و سازمان‌دهی نیروهای شهرستان نی‌ریز در آن آقای اصغر ماهوتی این‌گونه شرح می‌دهد: (ماهوتی ۵-۱)
فرمانده تیپ؛ سردار مرتضی قربانی و فرمانده گردان شهید حمید عارف از دلاور مردان شهرستان داراب بودند. معاونت گردان را نیز آقای حاج خلیل داودی بر عهده داشت. عملیات که شروع شد ما باید به‌طرف پل "مارد" پیش می‌رفتیم. خط اول با مشکلات زیادی گرفته شد. عراقی‌ها به‌سادگی عقب‌نشینی نمی‌کردند. بطوریکه یادم هست شهید مجید محمد زاده و شهید غلامرضا کاتوزیان از دریچه سنگرها برای پاک‌سازی استفاده می‌کردند. بچه‌ها از طریق دریچه به داخل سنگرها می‌پریدند و دشمن را نابود می‌کردند. تا اینکه خط اول سقوط کرد و ما کاملاً مستقر شدیم. آن‌وقت تانک‌ها شروع به عقب‌نشینی کردند. صحنه عقب‌نشینی تانک‌های دشمن جالب بود. ما حدود یک‌صد نفر آرپی‌جی زن بودیم، بچه‌ها تا اینکه تانک را مشاهده می‌کردند می‌گفتند: یک، دو، سه و باهم شلیک می‌کردند و آن‌ها را به آتش می‌کشیدند.
خوب یادم است صبح روز بعد، ‌ شهید کاتوزیان گفت: اصغر می‌خواهم یک کاری انجام بدهم همراه من بیا، پرسیدم چکار می‌خواهی بکنی؟ گفت: می‌خواهم به داخل خط دوم عراقی‌ها بروم. گفتم: بچه‌های خودی ممکن است ترا بزنند! گفت: به بچه‌ها اعلام می‌کنیم که ما از خودشان هستیم که شلیک نکنند؛ و بعدازاینکه من موافقت کردم شهید کاتوزیان آرپی‌جی را برداشت و چند گلوله آرپی‌جی هم ‌روی دست من چید و گفت: تو فقط همراه من بیا. به بچه‌ها اعلام کردیم که کسی تیراندازی نکند که می‌خواهیم به خط دوم عراق برویم. به‌صورت دو و بااحتیاط به‌طرف خط دوم دشمن رفتیم؛ هنگامی‌که رسیدیم دیدیم درخاکریز چند نفر زخمی افتاده‌اند که بلافاصله دستشان را بالا بردند و شهید کاتوزیان نیز روی خاک‌ریز رفت و به بچه‌ها اشاره کرد که بیایند و بچه‌ها هم خط اول را رها کرده و در خط دوم مستقر شدند.
آقای حسین ربیعی که همراه با دیگر نیروها در این عملیات شرکت داشته است در مورد شب عملیات می‌گوید: (ربیعی ۲-۲)
برادرها با انداختن نارنجک‌های غنیمتی به درون سنگرها، آن‌ها را یکی پس از دیگری پاک‌سازی می‌نمودند تا اینکه صبح شد. ما وضعیت عجیبی را مشاهده کردیم. نیروهای عراقی زیرپیراهنی خود را بیرون آورده و تکان می‌دادند و تقاضای پناهندگی می‌کردند! آنجا حالت عجیبی بود!‌ یادم می‌آید وضعیتی را که برادران رزمنده، عراقی‌ها را دسته‌دسته به اسارت می‌گرفتند. یک برادر کم سن و سالی را دیدم که یک گروهان نیروی دشمن را به اسارت گرفته بود و با یک اسلحه، معلوم نبود که تیر دارد یا نه! آن‌ها را به عقب می‌برد.
ایشان در مورد عملکرد نیروهای شهرستان نی‌ریز در ادامه می‌گوید:
نیروهای اعزامی از شهرستان هنگام عملیات دو قسمت شدند عده‌ای از طرف ایستگاه هفت ‌آبادان عمل کردند و عده‌ای نیز از طرف پل مارد.
در این عملیات برادران محمود طاهری، بهرام زردشت، محمدرضا زردشت و محمدحسین کاسبی به شهادت رسیدند.



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :