نوشتهها
بیاد هنرجویان و دانش آموزان شهید
ای هنرجویان با ایمان سلام باد از ما بر شماها صد درود وارد خاک وطن شدپیکر پاک شهید رفت او درجبهه تا تن را رها سازد ز ننگ در وصیت نامه گفت ای دوستان نازنین رهبرما درجهان پیرجماران است و بس جان بکف با امرو دستورخمینی می رویم مادرم از دادن فرزندخود دلشاد باش گریه کن از بهر من اما کمی آهسته باش من بکام خود رسیدم حجله من گور شد شد حمیدی در ره ایمان شهید آیه لا تحسبن از جان شنید بر رضای رهبرم از جان و دل هستم رضا ای که گویی کاش بودم با حسین درکربلا مادرش برسینه و بر سر زند با شورو شین آرزویم بود ای مادر که دامادت کنم من نمیدانم چه شد آیا چه آمد بر سرت شد محمد تقی سرپوش قربانی دین حصرآبادان شکست و همچوحرآزاد شد پشت بابایش ز هجران پسرشدچون کمان مادرش گفته رضایم بر رضایت ای خدا تا نظر زاده زبیداد عدو آگاه شد رفت تا جان را فدای مکتب و قرآن کند شد زتیروترکش خمپاره چشمشچاک چاک بار الها رهبرم پاینده بادو جاودان حیدری شدجان بهکفدرپیش دشمن یکه تاز ای خدا باشدخمینی زنده تا روز ابد هرکسی دارد توان بـاید کـــهبیصبرو درنگتا که عباسی به میدان شهادت پانهاد گفت یارب روز ما تاریک همچون شام شد ماهمه سرگشته تا کوی حسینی می رویم گفت محمود توکل آفرین بر عزمشان این هنرجویان شهید راه قرآناند و بس همچو حامد در وفای عهد و پیمان رفتهاند بار الــهـــا حـرمـت خــون شهیــد کربلا ای شهیدان بخون غلطان سلام برشما گویند همدرسان سلام مستفیضی آنکه شد اندرره قرآن شهید شد شهید آن نوجوان باعشق درمیدان جنگ رو بسوی جبههها آرید با صدق و یقین هرچهما داریم از آنکوه ایمان است و بس عاشق وصلیم و تاکوی حسینی می رویم از غم و رنج نهانی فارغ وآزاد باش تو بیاد ام لیلا مادر دلخسته باش دیده دشمن زعیش و عشرت من کور شد گفت یاران من رسیدم بر امید داده قرآن بر شهیدان این نوید نام من باشد رضا و راضیم من برقضا گشته ایران کربلا هر روز عاشورا بیا گویدای آرام جان رفتی تو در راه حسین جامه عشرت بپوشی از غم آزادت کنم خوش بحالت ای رضا گشتی فدای رهبرت مرحبا بر غیرت و عزمش هزاران آفرین رفت در باغ جنان با حورعین داماد شد دلشکسته گشته عموها زکف داده توان همچوزینب صبرسازم پیشهمن در این بلا همچو اسماعیل قربان سوی قربانگاه شد رفت تا ثابت به دشمن نیروی ایمان کند گفت در هنگام جان دادن ندارم هیچ باک تا که باشد درجهان او یاور مستضعفان رو نمودی سوی یزدان باد و صد سوزو گداز ماند او پاینده و جاوید تامهدی رسد عـازم جبهه شود آمــاده گـــردد بهرجنگدست و بازویش چو عباس علی از تن فتاد ازجفای بعثیان وجمله صدام شد از پی اجرای فرمان خمینی می رویم آفرین بر همت وسعی و جهاد و رزمشان این شهیدان با خمینی بسته پیمانند وبس درپی حفظ شرف بگذشته از جان رفتهاند کـن قبول از شیعیان این تحفهها و هدیهها
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
-
* هیچ موردی پیدا نشد...