دانشنامه نی‌ریز و دفاع مقدس

نوشته‌ها

عبدالرسول کرونی فرزند شیر علی، در سال ۱۳۵۳ در خانواده‌ای متدین و مذهبی در آباده طشک بدنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدائی را در دبستان هجرت آباده طشک با موفقیت گذراند و سپس جهت ادامه تحصیلات در مدرسه راهنمائی ابن‌سینای آباده طشک شروع به تحصیل نمود. سال سوم راهنمای بود که به فکر رفتن به جبهه افتاد.‌‌ چون سنش کم بود مخالفت شد ولی با کوشش و پافشاری بسیار، موفق شد روز پنجم اردبیهشت ماه سال ۱۳۶۷به جبهه اعزام گردد. از اینکه موفق شده بود خدمتی در جهت حفظ اسلام و میهن اسلامی‌کند بسیار خوشحال بود.مدت یک ماه بعنوان کمک آرپی‌جی‌زن در گردان کمیل به دفاع از میهن اسلامی پرداخت. در تاریخ ۴/۳/۱۳۶۷ به اسارت دشمن بعثی درآمد. پس از دو سال و ۳ ماه و ۴ روز اسارت و تحمل سختی‌ها در تاریخ ۸/۶/۱۳۶۹ آزاد و به میهن اسلامی برگشت.

از خاطرات دوران مبارزه در جبهه و اسارت چنین می‌گوید:

شبی‌ برای شرکت در مراسم دعای توسل از خرمشهر به آبادان رفتیم. بعد از اتمام مراسم دعا ‌به خرمشهر برگشتم. وقتی به سنگرمان مراجعه کردیم، دیدیم همان سنگری که ما در آن مستقر بودیم مورد اصابت یک گلوله توپ قرار گرفته و منهدم شده است. در دوران اسارت هم ‌ما یک رادیو کوچک در اردوگاه داشتیم. وقتی که از رادیو می‌شنیدیم که ایران به عراق حمله کرده و موفقیتهایی هم بدست آوردهاست. خود را برای تحمل یک کتک مفصل آماده می‌کردیم. چون آنها وقتیکه می‌شنیدند رزمندگان اسلام د رجنگ نسبت به نیروهای عراق پیروزیهایی بدست آورده‌اند، مسئولین اردوگاه می‌آمدند و اسرا را مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند.

نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي: