فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

زندگینامه جانباز غلامرضا نصرتی

غلامرضا نصرتی فرزند داوود، در تاریخ ۲۵ شهریور ماه سال ۱۳۴۰ در شهرستان نی‌ریز و در خانواده‌ای متدین متولد شد. دوران ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی و دوران راهنمائی را در مدرسه راهنمایی شهید مصطفی خمینی (فضل نی ریزی سابق ) سپری و دوران متوسطه را در دبیرستان شهید دکتر بهشتی (شعله سابق ) طی نمود. همزمان با تحصیل در دبیرستان بود که نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی‌(ره) شروع گردید. وی بهمراه دیگر دوستان خود، ‌در راهپیمائیها بر علیه رژیم پهلوی شرکت می‌کرد و نفرت خود را نسبت به استبداد داخلی و سلطه بیگانگان نشان می‌داد. با شروع جنگ تحمیلی همانند هر بسیجی جان بر کف لباس مقدس بسیج را بر تن کرده و برای اولین با در تاریخ ۲۳ شهریور ماه سال ۱۳۶۰ جهت دفاع از اسلام و وطن قدم بر خاک مقدس جبهه گذاشت. بقول ایشان آن لحظه سراپا شادی و شوق بود. عشق به وطن، شور اباعبدالله و شوق شهادت .

وی پس از یک ماه از جبهه برگشت اما حال و هوای جبهه، پاکی و صداقت، گذشت و ایثار همسنگران و عشق به اسلام و امام خمینی(ره) او را رها نمی‌ساخت.

ایشان هفت بار و هر دفعه به مدت دو، سه یا چهارماه به جبهه رفت و در عملیاتهایی چون عملیات شکست حصرآبادان، فتح المبین، عملیات آزادسازی خرمشهر، والفجر مقدماتی، کربلای ۴ و کربلای۵ شرکت نمود. در تمامی این عملیاتها از عناصر خط شکن گردان کمیل محسوب می‌شد.

وی در این گردان در سمتهای مختلف از فرماندهی دسته گرفته تا عضویت در ارکان گردان، همراه با همرزمان شهیدش - همچون شهید علیرضا اکرامپور، شهید علی اصغر سرافراز، شهید غلامرضا قوی بازو، شهید سید رسول معصومی که همگی از سنگر داران مسجد جامع مهدی‌(عج) بودند. همسنگرانی که مسجد جامع مهدی‌عج) برای همیشه یا رب، یاربها و دعای شب آنان را به یاد خواهد داشت - مشغول خدمت بود.

ایشان در تاریخ ۹ اسفندماه سال ۱۳۶۲ به مدت ۶ ماه به همراه همرزم شهیدش شهید غلامرضا قوی بازو در منطقه " تبی شیر " و " بعلبک " لبنان مشغول آموزش و تبلیغ بود و از نزدیک با تعدیات و تجاوزات رژیم صهیونیستی آشنا شد.

این جانباز بسیجی یکی از خاطرات خود را چنین بیان می‌کند:

" عملیات والفجر مقدماتی که در ساعت ۲ نیمه شب آغاز شد، بسیار سخت و پیچیده شده بود. هنگام بازگشت از عملیات، در میدان مین، یکی از بسیجیان روی مین رفته بود و یکی از پاهایش قطع شده بود. بنده با شهید عباس دهقانی به ایشان رسیدیم. به ما گفت: بروید جلو و برنگردید که ما همه جا را گرفته‌ایم و پیروز شدیم. و این حاکی از روحیه بالا و جانفشانی بی حد رزمندگان عزیز بود. "

سرانجام ایشان در تاریخ ۱۹ دیماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵، درجبهه شلمچه بوسیله ترکش خمپاره از ناحیه کمر مجروح شد و توسط کمسیون پزشکی بعنوان جانباز ۷۰% شناخته شد.

ایشان پس از مجروح شدن، استوار، مقاوم و نستوه، زندگی پرنشاط و پویای خود را ادامه داده و اکنون در سنگر تولید به تولید محصولات صنعتی اشتغال و مشغول خدمت به مردم شریف می باشد.



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :