فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۰ -زندگینامه شهید محمد قلی عبدی
پرستوهای مهاجر آمده بودند تا رسیدن بهار را مژده دهند. در روستای مشکان درون خانه‌ای گِلی، ولی پر از صفا و محبت؛ همراه با آواز پرستوها، ـ۱/۱/۱۳۳۴ـ صدای دلنشین کودکی زیبا، طراوت دوچندان به خانه داد. نامش را محمدقلی نهادند و در کنار خود پرورش‌اش دادند. تحصیلات خود را در مدرسه ابتدائی شهید آیت (ششم بهمن) روستای مشکان آغاز و به پایان رساند. بعلت نبودن دبیرستان در روستا از ادامه تحصیل محروم ماند و به کار کشاورزی پرداخت. در آموزش و پرورش بعنوان خدمتگزار مشغول به کار شد و با گذراندن دوره ماشین نویسی، بعنوان ماشین نویس آموزش و پرورش کار خود را دنبال نمود. در یکی از روزهای سرد پاییزی برای عیادت تعدادی مجروح جنگی، به یکی از بیمارستانهای شیراز رفته بود. دیدن فرقهای شکافته و گونه‌های زخمی شده و تن‌های مجروح، اورا شدیداً تحت تأثیر قرار داد. وقتی به روستا برگشت، دیگر تاب ماندن نداشت. برای گرفتن انتقام از دشمن دون، برای اعزام به جبهه در بسیج نام نویسی کرد و برای اولین بار در تاریخ ۱/۱۰/۱۳۶۰ از سوی بسیج سپاه پاسداران عازم جبهه‌گردید.

۳/۱۲/۱۳۶۰در تنگ‌چزابه بعد از دوماه پایداری در خطوط نبرد، مشتاقانه به میدان تاخت، ودر حالیکه به پیش می‌رفت ناگهان تیر کین بر پیکرش فرودآمد و انتظاری را که برای دیدار یار می‌کشید بپایان برد.پیکر مطهرش پس از انتقال به شهرستان نی‌ریزدر گلزار شهدای روستای مشکان به خاک سپرده شد.

روحش شاد و نامش جاودان

 

 



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :