نوشتهها
شهدا سال ۶۰ -وصیتنامه شهید غلامرضا اکبری
بسم الله الرحمن الرحیم
ما اراده کردیم که سرانجام مستضعفان زمین را وارثان حقیقی زمین گردانیم .
(سوره قصص آیه ۵)
با درود به رهبر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی و با درود به روان پاک شهدا، از کربلای حسین(ع) تا کربلای ایران. با عرض سلام، اعلام میکنم که رفتن من به جبهه برای احیای اسلام عزیز و دفاع از ارزشهای الهی و انسانی و به منظور حاکمیت ارزشهای والایی که امام تبلور آن است میباشد. آرزو دارم که نمیرم تا هنگامی که دشمنان خدا را به لرزه اندازم، تا بفهمند که اسلام و آن هم اسلام راستین، فقط پیروی از خط امام خمینی است و بس. من داوطلب شدم که برای اسلام و در راه اسلام و برای به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی به رهبری امام امت، خمینی کبیر، به جبهه بروم و علیه دشمنان خدا، قرآن و جمهوری اسلامی با نثار خون ناچیز خود مبارزه کنم. جبههای که آکنده از عشق است اگر چه میدان مبارزه است، ولی آکنده از عشق است؛ عشق به خدا، عشق به امام و ولایت فقیه است و نگهداری و حراست از جمهوری اسلامی و خون شهدای کربلای ایران، ضمن تأیید و حمایت بیدریغ خود از ولایت فقیه و روحانیت متعهد و مبارز به رهبری امام عزیزمان، تنفر و انزجار خود را از فرصتطلبان منافق و غربزده که زیر چتر حمایت از اسلام و در عمل در صدد برانداختن اسلام میباشند، عاجزانه از مردم مسلمان و همیشه در صحنه میخواهم، نگذارند که این روباهصفتان پست فطرت بیش از این قلب امام را بیازارند. این تنها وصیت من است.
وقتی به شهادت رسیدم، به خانوادهام بگوئید که تنها در راه خدا و اسلام و امام و حفاظت از خون شهیدان و جمهوری اسلامی به شهادت رسید. کسانی که امام و جمهوری اسلامی را قبول ندارند، بر سر قبر من نیایند که به خدا شکایت میکنم. من اعلام میکنم که خود مرگ را انتخاب کردم، چقدر زیباست که انسان مردانه بمیرد نه اینکه در رختخواب و یا بطریقی پست، من با چشم باز از این دنیا میروم، چرا که خود انتخاب کردم و با آگاهی کامل هدف را انتخاب کردم و در راه هدفم از نزدیکترین راه ـ شهادت ـ استفاده کردم. دلم میخواهد هنگامی که تابوت مرا حمل میکنید؛ دستهایم را باز بگذارید که (کسانی که همهاش در فکر اندوختن مال هستند و از این طریق به انقلاب و اسلام ضربه میزنند) بدانند و ببینند که هیچ چیز از این دنیا همراه خود نمیبرم. چشمهایم را باز بگذارید که بدانند با چشم باز و آگاهی میروم. محل اصابت تیر را نپوشانید که بینند مردانه و خود مرگ را انتخاب کردم و آن هم چه مرگی، مرگی که در راه خدا و برای خدا باشد و بس. اما پدر و مادرم: اگر خدا خواست و شهید شدم آگاه باشید و بدانید که تنها آرزوی من است و هیچ کس مرا وادار به رفتن به جبهه نکرد جز اطاعت از امام، اگر شهید شدم میخواهم که استوار باشید چون کوه، هر چه استوارتر باشید باعث خواری و زبونی دشمن میشود ، مگر نه اینکه دنیا گذرگاهی بیش نیست و مگر نه اینکه همه ما باید بمیریم، پس چه بهتر در راه خدا باشد. چنانکه قرآن میگوید:
و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. ۱
پس پدر، مادر، خواهر، برادرم، اشک نریزید و از خدا بخواهید که اماممان را نگهدارد و اگر خون من آن ارزش را دارد که کمکی به اسلام و قرآن و جمهوری اسلامی کند، آرزو دارم صدها بار کشته شوم. پدر و مادرم اگر نتوانستم برای شما فرزند شایستهای باشم، اگر نتوانستم برای جامعه خود خدمتی بکنم برای اسلام و قرآن و جمهوری اسلامی و خون شهدا به رهبری امام کبیرمان خمینی عزیز کشته شدم، من آرزو داشتم که یک بار دیگر بتوانم اماممان را ببینم و بتوانم دست او را ببوسم و یا لااقل از راه دور چهره پر صلابت او را ببینم و با زبان بیزبانی (در مقابل امام) سلام عرض کنم، ولی نتوانستم. از شما میخواهم که برای من دعا کنید که مورد قبول خدا واقع گردد و از عمر ما بکاهد و بر عمر امام بیفزاید. والسلام
(((
رسید ایام جانبازی مرا باید که جان بازم
دهم سر یا ببخشم تن همان به تاکیان بازم
شفق خیزم بکف گیرم سلاح از بهر مزدوران
بدست دیگرم قرآن، نفسها بهر آن بازم
من پاسدارت ای امام تو گر جان برکنم بینی
طریق عاشقان است این اگر اینگونه جان بازم
منم ایرانی ای ایران خلف فرزندت ای مادر
شهادت آرمان باشد نفس گر بیگمان بازم
نخواهم زندگی، هستی، اگر دشمن ترا کوبد
طریق عزت این باشد که خود را این چنان بازم
مرا مولا علی باشد، حسین سرور ای مادر
زبهر پاست این خونم چو مغز از استخوان بازم
وطن افزون همی ارزد زجانم تا به اقبالم
خوش اندر جنگ بعثیها بسی خود را گران بازم
شب از هر کنج ایرانم غریو از خصم می خیزد
سرم بر تن نباشد به که او را ناگهان بازم
منم پاسدارم از خاکم دفاع خواهم همی کردن
زهر سانتی زهر مترش سزد خود برستان بازم
مسلمان نیست آنکس کو وطن را چنین بخشد
مسلمانم من ای ( ثاقب ) که خونم را بدان بازم
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۰ -وصیتنامه شهید غلامرضا اکبری
- شهدا سال ۶۰ -زندگینامه شهید غلامرضا اکبری
- شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید درویشعلی اکبری
- شهدا سال ۶۳ -زندگینامه شهید نورعلی اکبری
بیشتر »