زندگینامه شهید محمد تقی سرپوش: : دانشنامه دفاع مقدس نی‌ریز

فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

سخن از سنگرساز بی‌سنگری است که چنان از باده مستانه عشق مدهوش بود که جز به وصل یار، اندیشه‌ای در سرنداشت.

در یکی از روزهای واپسین بهاری ـ۱۷/۳/۱۳۴۰ـ در میان خانواده‌ای مذهبی و علاقمند به اسلام، در نی‌ریز پا به عرصه حیات و زندگی نهاد. شیرینی کودکی و سکوت‌اش باعث شده بود تا محبوب همه باشد. با پایان کودکی دوره ابتدائی را در دبستان دیبا شروع وبا موفقیت به پایان رسانید. دو سال از دوره راهنمائی را در شیراز و سال آخر را در مدرسه راهنمائی مسعود بزرگی نی‌ریز به تحصیل ادامه داد. سپس در هنرستان میثمی نی‌ریز به تحصیل در رشته مکانیک پرداخت. با شنیدن فریاد استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی با دیگر یاران خود به صف مبارزین پیوست و با علاقه زیادی در تمام تظاهرات و راهپیمائی‌ها شرکت ‌کرد. در تعطیل نمودن ادارات دولتی وابسته به شاه پیش قدم بود. آن زمان که یار سفر کرده، پاریس را به مقصد ام‌القرای اسلامی ترک کرد، مشتاقانه در کنار روحانیت مبارز نی‌ریز، برای استقبال از پیشوای بزرگ خویش که آرزوی دیدارش را داشت به سوی تهران شتافت. از دوستداران نماز جمعه و جماعات بود و به آنها اهمیت می‌داد. با جان دل سخنان امام را از صدا و سیما گوش می‌داد و سعی در عمل کردن به آنها داشت. با اوج‌گیری جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در حالی که دو ماه از شروع جنگ و آغاز مدارس گذشته بود، در آذرماه ۱۳۵۹ به قصد دفاع از اسلام و میهن اسلامی و با رضایت کامل والدین، راهی آبادان شد. در آغاز به همراه سازمان فدائیان اسلام، راهی جبهه شد و در خط مقدم جبهه ذوالفقاری و سایر جبهه‌ها با صدامیان کافر به نبرد پرداخت. در هفته بزرگداشت اولین سالگرد جنگ تحمیلی با عجله فراوان و ضمن خداحافظی از دوستان و اقوام (در نی‌ریز و شیراز) از سوی جهادسازندگی راهی جبهه شد و مجدداً به نبرد با دشمن پرداخت و در عملیات ثامن الائمه(ع) شرکت کرد. در آزاد‌سازی جاده بزرگ آبادان ـ ماهشهر که با رشادت و حمله بزرگ سپاه اسلام انجام گرفت، در حالیکه مشغول آماده ساختن سنگر برای استقرار تانکهای رزمندگان اسلام بود، هدف تیر دشمن قرار گرفت و در تاریخ ۴ مهرماه ۱۳۶۰ به آرزوی خود که همانا شهادت بود نائل آمد. پیکر پاکش در گلزار شهدای نی‌ریز به خاک سپرده شده است.

روحش شاد و نامش جاودان