نوشتهها
حضور نیروهای شهرستان نی ریز در عملیات محرم
نیروهای مردمی شهرستان نیریز، به استعداد دو گروهان در این عملیات شرکت داشتند و همگی در گردانی مشهور به " گردان ضد زره " سازماندهی شده و مسلح به آرپیجی بودند. توانستند ضربات مهلکی را بر دشمن بعثی وارد سازند. گوشهای از حضور نیروهای مردمی در این عملیات را از قول آقای الله مراد مقصودی شرح میدهیم:
" در عملیات محرم نام گردان را به یاد ندارم اما گردان ما مشهور به گردان ضد زره بود. چون با تحقیقاتی که انجام شده بود، دشمن در این منطقه سلاحهای سنگینی از جمله، تعداد انبوهی تانک در اختیار داشت. برای مقابله با آن بایستی از سلاحهای ضدزره استفاده میشد. به همین دلیل رزمندگان جمعی گردان ما همه آرپیجیزن بودند. هر سه نفر یک آرپیجی داشتند. یکنفر بعنوان آرپیجیزن و دو نفر بعنوان کمکی، کار میکردند. شب عملیات حدود ساعت ۷ شب بود که ما را بوسیله چند کمپرسی در منطقهای کوهستانی که رودخانهای نیز در آنجا وجود داشت برده و مستقر کردند. ناگهان باران بسیار شدیدی باریدن گرفت و رودخانه مملو از آب شده و شروع به جریان کرد. بطوریکه بچهها توانستند به زحمت خود را به آنطرف رودخانه برسانند. پس از عبور از رودخانه، بطرف سنگرهای دشمن حرکت کردیم. دشمن کاملا" غافلگیر شده بود. برای مقابله با ما، یک ستون از تانکهای خود را به راه انداخت. شروع به پیشروی کرد. بچهها در همان لحظات اولیه در درون کانالی که توسط عراقیها حفر شده بود مستقر شدند و نیازی به سنگرسازی پیدا نکردند. این کانال در واقع گور عراقیها شد. همه بچهها با هم شروع کردند به شلیک آرپیجی. دشمن هیچ فکر نمیکرد که مواجه با چنین حجمی از آتش شود. تعدادی از تانکها مورد اصبات قرار گرفته و در آتش سوختند و تعدادی هم عقبنشینی کردند و در تپه ۱۷۵ مستقر شدند. تمام روز پس از شب عملیات را با آنها درگیر بودیم تا اینکه شب فرا رسید. قرار بود همان شب هم عملیات را ادامه دهیم. متأسفانه راه را گم کردیم. ساعت ۷ صبح فردا گفتند: باید تپه ۱۷۵ را تصرف کنید. ما شروع به پیشروی کردیم و وارد یک منطقه همواری شدیم. به تعدادی خودرو و ایفای عراقی برخورد کردیم. آنها شروع به عقبنشینی به طرف نیروهای خودشان کردند اما مجددا" برگشتند. تعداد آنها بسیار زیاد شده بود. شاید تعداد آنها به هفتاد یا هشتاد ایفا رسیده بود. آنها روی جاده آسفالت به ستون حرکت کرده و بطرف ما می آمدند. با هوشیاری رزمندگان همه آنها پس از مدتی در محاصره افتاده و اکثرا" به هلاکت رسیدند. دشمن بوسیله بالگرد روی تپه ۱۷۵ شروع به پیاده کردن نیرو نمود. درگیری تا ساعت ۱۱ صبح ادامه پیدا کرد و حدود ساعت ۱۱ بود که موفق به تصرف تپه ۱۷۵ شدیم. پس از مدتی دستور آمد که این تپه برای ما مشکل ساز میشود و باید عقب نشینی کنید. ما نیز برابر دستور عمل کردیم. فردای آن روز با تعدادی از بچهها نشسته بودیم و مشغل صحبت، نگهان دیدیم که ۷ دستگاه تانک دشمن بدون توجه به حضور ما خیلی راحت به جلو میآیند. همانطور که ما ایستاده و نظاره میکردیم، دیدیم تانکها به ما نزدیک و نزدیکتر شدند. ناگهان در کمال تعجب مشاهده کردیم که خدمه، تانکها را رها کرده و دستهاشان را بالا برده و درخواست تسلیم شدن میکنند. بعد از اسارت آنها و براساس اطلاعاتی که از آنها کسب کردیم، متوجه شدیم که تعداد زیادی از نیروهای زبده عراقی پشت سر ما و در کانالی مستقر هستند. وقتی برگشتیم متوجه شدیم کانالی بطول ۲ کیلومتر پشت سر ما قرار دارد و مملو از نیروهای عراقی می باشد. از اینکه آنها در شب گذشته به ما حمله نکرده بودند بسیار تعجب کردیم. با آنها درگیر شدیم و در طی درگیری بسیاری از انها هلاک و تعدادی نیز به اسارت درآمدند .
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
-
* هیچ موردی پیدا نشد...