فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید خداداد خسروی

دلش کربلایی بود و ورد زبانش «یا لیتنا کنا معکم». از غیر او گذشته بود و دل را برای ابتلا به بلای کربلا مهیا نموده بود. می‌خواست با تن خونین و سر شکافته، گفتارش را به عمل برساند. آن شد که او می‌خواست. او که در یازدهم مهر ماه سال ۱۳۴۶ در میان زیبایی‌های طبیعت که با رنگارنگی برگهای درختان پاییزی ملون شده بود، در یکی از روستاهای شهرستان فسا ـ یاسریه (خورنگان)ـ پای در محیط خانواده‌ای متعهد و مقید به اصول مذهبی و اسلامی نهاد. با سپاس از خدای مهربان اورا «خداداد» نامیدند. دوران کودکی را با شوق به آینده پشت سر گذاشت. برای تحصیل، وارد دبستان عشایری یاسریه شد و تا چهارم ابتدایی تحصیل کرد. مشکلات مالی و فقدان امکانات تحصیلی دست به دست هم دادند تا خداداد را از نعمت علم و دانش محروم سازند. بیکاری را عار می‌دانست، در کنار پدر به دامداری و کشاورزی پرداخت، تا یار و مددکار خوبی برای او باشد. با رفتار و اخلاق نیکویش، در بین اهل خانواده و فامیل زبانزد شده بود. مخصوصاً با خواهرانش بسیار مهربان بود و همیشه آنها را به رعایت حجاب و اخلاق و رفتار پسندیده سفارش می‌کرد. چون تنها فرزند پسر خانواده بود، بسیار مورد محبت و مهر خانواده قرار داشت.

وقتی عطر و بوی انقلاب اسلامی مشام اورا نوازش کرد، نوجوان مخلص و خداپرست نیز حال و هوای انقلابی پیدا کرد و در تظاهرات مردمی که علیه رژیم طاغوت برپا می‌شد، شرکت می‌نمود. با وجود سن کم در راهپیمائیهای که در شهرستان فسا برگزار می شد شرکت می‌کرد و در بازگشت به روستا، اخبار انقلاب را با آب و تاب به اطلاع خانواده و خواهران خود می‌رساند.

با شروع جنگ تحمیلی در پایگاه بسیج یاسریه (خورنگان)، نام نویسی کرد و در بسیج محله خود، شرکت فعال داشت. ۱۵/۶/ ۱۳۶۱ از طرف بسیج به جبهه اعزام شد. هنگام اعزام، خانواده بخاطر علاقه فراوان از او خواستند که به جبهه نرود و در پیش آنها بماند. ولی در پاسخ گفت: شما باید افتخار کنید که فرزندتان برای دفاع از اسلام و انقلاب به فرمان امام خمینی لبیک می‌گوید و به جبهه می‌رود.

همرزمانش نقل می‌کنند: در جبهه، همیشه عکس کوچکی از امام خمینی(ره) را به همراه داشت و با عشق و علاقه خاصی آن را تماشا می‌کرد. واقعآً عاشق امام بود و به همسنگرانش سفارش می‌کرد: برادران اگر من شهید شدم از شما می‌خواهم که دست از امام و انقلاب بر ندارید و امام را تنها نگذارید که درآخرت اجر عظیمی به شما خواهند داد.

سرانجام بسیجی مخلص خدا، در تاریخ ۵/۹/ ۱۳۶۱هنگام درگیری با دشمن در تپه ۱۷۵ کربلای دیگر را بپا نمود و این بار یکی از لبیک گویان حسین(ع) در وادی عشق از تن و جان باهم گذشت و گمنامی را برخود پسندید. سالهاست که دوستدارانش همچنان چشم به راه و منتظر آمدنش نشسته‌اند.

روحش شاد و نامش جاودان



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :