فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید علی مولازاده

فراموش نکنیم که سرافرازی و اقتدار ما در میان ملت‌های جهان و عزت و سربلندی‌مان در میان مسلمانان مرهون آن سبز قامتانی است که در مقابل تجاوز و ستمگری همچون سرو آزاده ایستادند و هرگز خَم نگشتند.

سرگرد شهید علی مولا زاده یکی از همان آزادگانی است که در سال ۱۳۱۸، در میان خانواده‌ای متوسط و متدین از شهروندان شهرستان نی‌ریز، دیده به جهان گشود. روزهای زیبا و پرطراوت کودکی را در دامن پرمهر خانواده سپری نمود. برای آموختن راهی دبستان بختگان نی‌ریز شد و دوران متوسطه را در دبیرستان امیرکبیر استهبان با موفقیت به پایان رساند. در پی یافتن شغلی شرافتمندانه بود که در آزمون‌های ورودی دانشکده افسری نیروی هوایی و ژاندارمری شرکت کرد. در هر دو آزمون موفق گردید، لکن با مخالفت خانواده از پیوستن به نیروی هوایی بازماند و لباس خدمت در ژاندارمری از بتن کرد. دوره سه‌ساله دانشکده افسری ژاندارمری را با موفقیت به پایان رساند و با سمت مدیریت تیراندازی و رزم، در هنگ فسا خدمت خود را شروع نمود. آزادمنشی و دین‌مداری باعث شد بود تا شرایط حاکم بر ژاندارمری را مغایر باروحیه و اعتقادات خود بداند و با روشنگری و ابراز مخالفت با رژیم ستم‌شاهی در جهت آگاهی دیگران گام بردارد. حرکات و رفتار او از دید مأموران امنیتی پنهان نمانده و مترصد فرصتی بودند تا او را تنبیه نمایند، دریکی از مأموریت‌های خود موفق می‌شود خواهرزاده ناصر قشقایی (از خوانین فارس) را به هلاکت برساند، به همین بهانه، به‌جای تشویق یک درجه از او می‌گیرند و شش ماه هم او را منتظر خدمت کرده و به ترکمن‌صحرا تبعید می‌کنند. علی‌رغم اینکه لباس نظامی به تن داشت، لکن علاقه شدید او به اسلام و انقلاب اسلامی باعث شده بود که در اکثر راهپیمایی‌ها و برنامه‌های مذهبی شرکت کند بطوریکه حرکت او تعجب همگان را برانگیخته بود. در سال‌های اوج انقلاب، در فرمانداری نظامی جهرم مشغول به کار بود. اطلاعات مخابره شده از تهران به جهرم را با امام‌جمعه جهرم، آقای آیت‌الله‌ی در میان می‌گذاشت و رهنمود دریافت می‌کرد. دریکی از روزهای پایانی حکومت پهلوی از سوی فرماندار نظامی به وی دستور گشودن دادند تا بر روی تظاهرات مردم مسلمان جهرم آتش بریزد، ولی شهید مولا زاده تمام افراد خود را به مرخصی فرستاد و سلاح‌های پادگان را به منزل امام‌جمعه جهرم انتقال داد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی، مسئله جنگ و جبهه تمام فکر او را به خود مشغول کرده بود. در مرداد سال ۱۳۶۰ در حمله پاک‌سازی فرودگاه آبادان از لوث وجود صدامیان شرکت جست و پس از سه ماه جنگ و جهاد درراه خدا پیروزمندانه به محل سکونت خود بازگشت، اما هرگز از فکر جبهه جدا نشد و تصمیم گرفت دوباره به جبهه‌های نبرد بشتابد. در عملیات بیت‌المقدس و آزادی خرمشهر شرکت کرد و پس از چند روز جنگ و ستیز با دشمنان خدا در غروب خونین ۱۳۶۱/۲/۱۱ هنگامی‌که آسمان از قطرات خون شهیدان رنگ خون‌گرفته بود، درحالی‌که سوره فتح را زمزمه می‌کرد، به لقاءالله پیوست. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای شیراز به خاک سپردند.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :