دانشنامه نی‌ریز و دفاع مقدس

نوشته‌ها

دهم شهریور ماه ۱۳۳۸ بود که چهره پاک و معصومش به روی جهان خاکی تبسم کرد و خانه‌ای را در روستایی از بخش نصیرآباد، شهرستان نی‌ریز پر از طراوت و شادمانی نمود. به امید اینکه همچون ابراهیم خلیل روزی تبر بردارد و گردن بت‌های زمانه را بشکند، نام او را ابراهیم نهادند و باتربیت اسلامی و عشق به فرزند او را پرورش دادند. دوره ابتدایی را در مدرسه معین‌آباد روستای نصیرآباد، با موفقیت و شور و شوق فراوان پشت سر گذاشت. عشق و علاقه فراوان به کسب دانش او را مهاجر نی‌ریز نمود و در مدرسه شعله توانست مدرک پایان متوسطه را دریافت کند. سپس به شهر لارستان رفت و وارد دانش‌سرا شد و مدرک کاردانی را به دست آورد. به‌عنوان معلمی دلسوز و عاشق، در روستاهای بخش آباده طشک به تدریس نونهالان روستایی پرداخت و مخلصانه در این راه قدم نهاد. با شروع جنگ تحمیلی و در پاسخ به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام و مقتدای خویش، سه مرتبه سنگر تعلم را رها و در سنگر جهاد و شهادت به مبارزه پرداخت. او که انسانی پاک و از همه نظر الگو، مؤدب و خودساخته بود، همیشه در راهنمایی دیگران پیش‌قدم بود. طعم شیرین نماز و تلاوت قرآن را چشیده و از عبادت خدا سیر نمی‌شد. گویی به این سر آفرینش پی برده بود که در صف شهدا او را جای خواهند داد. بعد از هر عملیات که به روستا می‌آمد، چهره‌اش بشاش و نورانی‌تر می‌شد.
ابراهیم برای دفاع از اسلام از سوی بسیج سپاه پاسداران، برای اولین بار در تاریخ ۱۳۶۰/۸/۸ تا تاریخ ۱۳۶۰/۹/۲۴، سپس برای بار دوم از تاریخ ۱۳۶۱/۱/۲ تا ۱۳۶۱/۲/۲۲، در سمت تک‌تیرانداز و در عملیات فتح بستان و عملیات ایذایی شمال فکه حضور داشت. برای بار سوم، در تاریخ ۱۳۶۱/۶/۲۳ عازم میدان‌ها نبرد شد. در منطقه عملیاتی شرهانی تپه ۱۷۵، شجاعانه جنگید. روز چهارم آذرماه سال ۱۳۶۱ در عملیات محرم روحش به ملکوت عروج نمود و جسمش در میان سنگ‌ها و صخره‌ها میهمان شقایق‌های خونین دشت ایران شد. پیکر پاک و مطهرش بعد از پانزده سال دوری از زادگاهش، در تاریخ ۱۳۷۶/۴/۱۶ به‌وسیله جویندگان نور، پیدا و ذ زادگاهش منتقل و در جوار آرامگاه خواجه احمد انصاری به خاک سپرده شد.

نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي: