نوشتهها
شهدا سال ۶۱ -وصیتنامه شهید حامد توکل
بسم الله الرحمن الرحیم
انا فتحنالک فتحاً مبیناً ان الحیاه عقیده و الجهاد
درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی.
درود بر روان پاک شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامی و برقراری پرچم لاالهالاالله و محمد رسولالله در سرتاسر جهان.
سلام بر تو ای خواهر و برادر که در پشت جبهه مشغول نبرد هستی. سلام بر تو ای مادری که چنین فرزندان خلف و شجاعی به جامعه اسلامی تحویل دادهای، سلام بر تو ای پدر عزیز از دست داده. امروز مورخ ۱۵/۱۲/۶۰ ۱۳ است به فرمان امام امت بنام نیروهای اسلام از سرتاسر ایران سرازیر جبهههای جنگ حق علیه باطل هستند. جنگی که در تاریخ اسلام نمونه است. چون تمامی ابر جنایتکارها با تمامی سلاحهای بقول خودشان مدرن و پیشرفته و نیروهای آموزش دیده در مقابل سلاح ایمان و یک امت مسلمان و انقلابی ایستادهاند. ابر جنایتکاران چنین سیلیهایی خوردهاند که با آنچه در توان دارند میکوشند برای از بین بردن انقلاب اسلامی و جلوگیری از سرایت آن به منطقههای دور و نزدیک. اما این ابر جنایتکارها نمیدانند که با این امت مسلمان و انقلابی که پیشوایشان حسین(ع) و یاورشان خداوند تبارک و تعالی است نمیتوانند روبه رو شوند.
ابرقدرتها باید بدانند که تا پرچم لاالهالاالله محمد رسول الله بر تمام جهان طنین افکنده است؛ مبارزه هست و تا مبارزه است ما هستیم و از پای نمینشینیم و از هیچ کوششی دریغ نمیکنیم و با مال و جان خود در راه خدا جهاد میکنیم و بالاخره پیروزی با ما است. همچنانکه قرآن وعده داده است، پیروزی با ما است و خدا یار ما است. پدر و مادر عزیزم که برای پرورش من زحمات زیادی متحمل شدهاید، روی سخنم با شماست. از شما میخواهم که از خداوند متعال برایم طلب بخشش کنید، برایم نماز بخوانید و روزه بگیرید. هر چه میتوانید. از شما میخواهم که مرا ببخشید از اینکه شما را اذیت کردم. تو ای خواهر عزیز، زینب باش و صبر و تحمل کن و راه تمامی شهیدان انقلاب را ادامه دهید. و شما ای برادران عزیز معذرت میخواهم که نتوانستم با شما خداحافظی کنم. بنابراین از شما خواهش میکنم و از خداوند متعال برایم طلب مغفرت نمائید.
و این راهم بدانید که من راهم، راه حسین(ع) بود و از شما میخواهم در راه پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی تا آنجا که در توان دارید بکوشید.
خانواده عزیزم از شما می خواهم پیرو خط رهبر باشید، چون رهبر ما نایب بر حق امام زمان(عج) است و سرپیچی از امر او، سرپیچی از امر شخص صاحب الزمان(عج) است و شما را ای دوستان و برادران دینی عزیز، شما را به خدا قسم میدهم که دست از امام برندارید و همیشه در خط او و پیرو او که خط او خط تمامی انبیاست و راه قرآن است باشید. پدر و مادر و برادران و خواهر عزیزم، شما را به خدا قسم برای من گریه نکنید چون زندگی جاوید من و عروسی من در سنگر و یا در حال حمله و یورش بر قلب دشمن میشود. و صیغه عقد با گلوله بسته میشود. به برادرم سعید بگوئید از اینکه تا بحال برای او حتی یک نامه ننوشتم مرا ببخشد و برای من طلب مغفرت نماید و این را همگی شما خانواده عزیزم میدانید که برادرم سعید برگردن من حقی بزرگ دارد، چون زمینه دینی و اسلامی ما را او پایهریزی کرد و من از خدا سعادت و سلامت همگی شما را خواهانم.
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
ز کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر، ننمائی وطنم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
"والسلام"
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ادهم توکل
- شهدا سال ۶۱ -وصیتنامه شهید حامد توکل
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید حامد توکل
- شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید ادهم توکل
بیشتر »