دانشنامه نی‌ریز و دفاع مقدس

نوشته‌ها

پریدند و قفس‌ها را شکستند به روی شانه باران نشستند

در ابتدای جوانی بودند و در نهایت سبزی زندگی که به سمت سرخ زیستن رفتند. ۱۳۳۹/۳/۱ در شهرستان نی‌ریز نوزادی پا به عرصه وجود نهاد. خانواده او به عشق حضرت عباس بن علی(ع) نام عباس را برای او برگزیدند. پدر و مادرش این گل نوشکفته را همچون باغبانی دلسوز پرورش دادند و برای کسب معرفت و دانش آماده نمودند. بعد از ششمین بهار زندگی، دوره ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی نی‌‌ریز و دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی آپادانا و دوره دبیرستان را در دبیرستان شهید بهشتی (شعله) سپری کرده و موفق به اخذ مدرک دوره متوسطه (دیپلم) ریاضی و فیزیک شد. جوانی بود محجوب، سر به زیر، مؤدب، آرام و ساکت. هیچگاه کسی از رفتار او آزرده خاطر نشد. انجام تکالیف مذهبی را از کودکی آموخته بود و هرگز ادای آنها را فراموش نمی‌کرد. هیچ مسئله‌ای باعث نمی‌شد که احترام به بزرگترها علی‌الخصوص پدر و مادر را از یاد ببرد. آن زمان که وارد دبیرستان شد، شعله‌های ستم‌سوز انقلاب اسلامی نیز فروزانتر گردید. برای ابراز علاقه و اعلام وفاداری به اهداف انقلاب با سایر دوستان و هم کلاسی‌هایش به تشکیل جلسات مخفیانه علیه رژیم سابق پرداخته و اعضای خانواده را نیز ارشاد و راهنمایی می‌نمود. در اکثر تظاهرات و راهپیمائی‌ها شرکتی فعال داشت. سال ۱۳۵۸ بود که به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. در طول انجام خدمت در عملیاتهای مختلفی شرکت نمود و پس از اتمام خدمت سربازی به نی‌ریز بازگشت. شور و اشتیاق او نسبت به جهاد باعث شد تا اندکی بعد از طریق بسیج عازم جبهه‌های نور علیه ظلمت شود. هنگام اعزام از او خواستند تا بخاطر کهولت سن پدر و مادر مدتی را در کنار آنها بماند. در پاسخ گفت: من راه خود را انتخاب کرده‌ام، خون من رنگین‌تر از خون دوستانم و سایر شهدا نیست، مادر عزیزم؛ من بخاطر سید الشهدا(ع) و امام زمان(عج) می‌روم. پس برای من گریه و زاری نکنید. اگر شهید شدم، صبر و آرامش داشته باشید. سرانجام۱۳۶۱/۳/۲ در جبهه خرمشهر و در عملیات بیت‌المقدس، در حالیکه تاروپودش در عطش آب حیات می‌سوخت، با نوشیدن شهد گوارای شهادت به حیات ابدی دست یافت و در کنار معبود به آرامش رسید. پیکر پاک و مطهرش را در گلزار شهدای شهرستان نی‌ریز در جوار دیگر همسنگرانش به خاک سپردند.

روح شاد و نامش جاودان
 

نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي: