نوشتهها
شهدا سال ۶۱ -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -سفینه النجاه
تقدیم به یکی از دوستانم که دردهایش را با جانم لمس میکردم و سخنانش آرامشم میداد و صبوریش اصالت انسان را در جانم زنده میکرد و برای التیام زخمهای دلش، گاهی با هم گریه میکردیم. "حمید"
قایقم
نشستهای به گل به خون به بندر
قایقم
رسیدهای به اوج دریا
قایقم
تمامی وجود تو دریاست
قایقم
تو دل زدی به دریا
گشتهای رها ز بند بندر
رفتهای بسوی موج یکسر
رستهای زآسمان بندر
قایقم
تو ساحلی به دریا
دامن تو آستان دریا
قایق من ای گسسته هر بند
از حریم بی امید بندر
رفتهای تو روی پهنه آب
تا افق به موج موج دریا
سینه تو روی آب لغزید
کوسهای زآب سربرکشید
قایقم سینه تو دادی به موج
تیغ تیز کوسه از ره رسید
قایق من ای چراغ ساحل
ای رهائی غریق دریا
تیغ تیز کوسه خون آفرید
سینه قایق من را درید
گشته قایقم رها به دریا
شد وجود او همیشه جاوید چو دریا
قایقی ندارم اکنون به آب
گشته قایقم تمام دریا
۳۰/۲/۵۹ ۱۳ ، شب ، عربو
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۱ -چند جمله از شهید مجید محمدزاده
- شهدا سال ۶۱ -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -پشیمان
- شهدا سال ۶۱ -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -پیکار مردان
- شهدا سال ۶۱ -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -پیشتازان شهادت
بیشتر »