فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

پدافند در خط طلائیه

در عملیات خیبر محور طلائیه اهمیت فوق العاده‌ای برای کل عملیات داشت. لذا رزمندگان و نیروهای عمل کننده با تمام توان سعی در حفظ آن داشتند‌. دشمن نیز که به مرور خود را باز یافته بود‌، پس از کشف اهداف عملیات و محورهای اصلی مورد نظر نیروهای خودی‌، تلاش اصلی خود را ابتدا روی پاکسازی اطراف جاده بصره - العماره و سپس بر روی طلائیه متمرکز کرد. آتش‌باری دشمن در منطقه طلائیه که زمینی بسیار محدود را شامل می شد‌، فوق العاده بود‌. چنانکه شهید حجت الاسلام میثمی که درآنجا حاضر بوده گفته است‌:

" هر‌ کس در طلائیه ایستاد اگر در کربلا هم بود‌، ‌ می‌ایستاد‌. "

از جمله نیروهایی که زیر آتش شدید طلائیه دوام آوردند و این محور را حفظ کردند‌، دلاور مردان گردان کمیل بودند‌. بخوانید شرح این رادمردیها و حماسه آفرینی‌ها را‌:

(۸-MOHAMMADZADE-۱۲)

خاکریزی در طلائیه زده شد و پدافند از این خط را به گردان کمیل سپردند. آن شب واقعا" عجیب و استثنایی بود. بعد از چند سال که در جنگ بودیم‌، می‌شود گفت هیچگاه شاهد چنین آتشباری از طرف دشمن نبودیم‌. ‌ساعت ده ‌صبح شهید سرافراز آمد و گفت: بچه‌ها سنگرها را آماده کنید‌. احتمال دارد‌، دشمن پاتک کند. سنگر خود را نیز آماده کرد‌ه و منتظر پاتک دشمن شدند‌. از ساعت ۶ عصر آتشباری شروع شد و تا حدود ساعت پنج صبح ادامه یافت‌. در آن شب، ‌شهید حبیب کردگاری‌، شهید حسین عیدی و دیگران مرتبا" به بچه‌ها سرکشی و آنها را راهنمایی می‌کردند. ‌ما تعجب می‌کردیم که دشمن چرا اینقدر آتش می ریزد؟ عراقیها شروع کرده بودند به جلو آمدن‌! در یک لحظه آتش قطع شد. خدا شهید حسین عیدی را رحمت کند. او دست کرد به تیر‌بار، روی خاکریز ایستاد و به بچه‌ها روحیه داد‌. شدت آتش طوری بود که بعلت گرد و خاک و دود شدید به زحمت می‌شد کنار دست خود را دید. در همین زمان‌، نسیم خنکی وزیدن گرفت و باران هم شروع به باریدن کرد. گرد و خاکها کنار رفت.‌ ما به خوبی دشت روبرو را دیدیم‌. عراقیها وسط دشت در حال پیشروی بودند. ‌ این ‌چیزی نبود جز لطف الهی‌! بچه‌ها شروع به شلیک کردند و جلو پیشروی دشمن را گرفته و تلفات سنگینی بر آنها وارد شد.

آقای محمد هائم در مورد پدافند در طلائیه می‌گوید‌:(۶-MOHAMMAD HAEM-۱)

ما را به محور طلائیه بردند. خاکریز را حدود ۵ کیلومتر به جلو برده بودند. ما پشت خاکریز مستقر شدیم‌. آتش خیلی زیاد و سنگین بود.‌ شهید سرافراز هم ترکش به پهلویش خورده و زخمی شده بود؛ ما فقط می دویدیم و به بچه‌ها سرکشی می‌کردیم. آن هم در این حدّ که صدا می زدیم هستید یا نه؟ آتش مهلت ایستادن نمی داد. ‌‌در آن درگیری شدید و آتشباری سنگین، یک حرکت جالبی ‌ توجه همه را بخود جلب کرده و باعث افزایش روحیه رزمندگان بود. ‌یک راننده لودر اهل یاسوج‌، بدون توجه به تیرها که همچون باران می‌باریدند، خاکریز می‌زد و برای خودش زیر آتش آواز می‌خواند. اصلا" انگار نه انگار که دارند آتش می‌ریزند. ما دیدیم یکی از بچه‌ها با عجله آمد و گفت که عراقیها از عقب به داخل نفوذکرده‌اند. پرسیدم کجا هستند‌؟ گفت:‌ برویم تا نشان دهم. رفتیم؛ ولی دیدم همان راننده یاسوجی است. چون لهجه‌اش با لهجه ‌ بچه‌های استان فارس متفاوت بود‌، فکر کرده بودند؛ عراقی است‌. ایستاده بود و با حسرت به لودرش نگاه می‌کرد. از او پرسیدم برادر ‌چی شده است؟ بلا بدور، چرا ایستاده ای؟ گفت: لاستیکهای لودر تیر و ترکش خورده و پنجر شده است. تا زمان تعمیر آن بیکار شده‌ام. بعد از مدتی که به سایر سنگرها سرکشی کردم و دوباره به همان نقطه آمدم، دیدم او آمده و اسلحه برداشته و داخل سنگر مشغول نگهبانی است‌.

آقای الله مراد مقصودی در مورد پدافند طلائیه می‌گوید‌:

بعد از عملیاتی که در منطقه خیبر انجام دادیم و به عقب برگشتیم‌، مجددا" سازماندهی ‌ و در منطقه طلائیه مستقر شدیم‌. به ما گفتند: که آتش شدید است. ‌ چند نفر بعنوان تخریب چی باید به جلو بروند و محور را باز کنند تا فردا صبح بچه‌ها بتوانند به دشمن حمله کنند. چند نفر از جمله من داوطلب شده و رفتیم‌. هنگامیکه پشت سیم خاردار رسیدیم. یکی از بچه‌ها با انبردست‌، سیم را چید‌، عراقیها به سیم‌خاردار حلب بسته بودند. به محض پاره شدن سیم سر و صدای حلبها بالا رفت و دشمن متوجه ما شد. با زحمت زیاد خود را به مقر برگشتیم‌. ساعت ۴ صبح ‌ آتش دشمن خیلی شدید شده ‌‌و خاک همه جا را فرا گرفته بود. ناگهان توپخانه دشمن خاموش شد. نمی‌شد جلو خاکریز را دید‌. چند دقیقه‌ای باران بارید و هوا صاف شد و ما دیدیم که عراقیها شروع به پیشروی کرده‌اند. بچه‌ها همه آماده بودند و بلافاصله شروع به شلیک کردند و تلفات سنگینی بر دشمن وارد کردند. "

 



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...

نوشته های مرتبط :

    * هیچ موردی پیدا نشد...

ویدئوها مرتبط :

* هیچ موردی پیدا نشد...