فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید منصور جلوداری

گفتن و نوشتن از کسی که مستی از باده عشق، اورا به وادی مجنون کشانده بود، کاری است بس مشکل. اما به قول مولوی:

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید محمدرضا سال ۱۳۴۴ در شهر نی‌ریز در خانواده‌ای دیندار دیده به جهان گشود. عشق حضرت مصطفی(ص) و رضایت از خدا که چنین گلی را به گلستان آنها هدیه نموده است، سبب شد تا اورا محمدرضا بنامند. از سنین کودکی اورا با معارف ناب اسلام آشنایش کنند و شراب محبت ولایت را در کامش فرو ریزند. به هر قطره شیری که به می‌نوشاندند، عشق به حسین(ع) را در رگهای و جانش ساری و جاری می‌کردند. ماههای محرم در حسینیه‌ها همراه دیگر مردم به عشق مولایش بر سر و سینه می‌زد و آروز داشت روزی بتواند به ندای «هل من ناصر» وی لبیک گوید. دوران ابتدایی را با موفقیت در دبستان فرهمندی پشت سر گذاشت. وارد دوره راهنمایی شد و سال اول راهنمایی را هم در مدرسه راهنمایی ولی‌عصر(عج) به تحصیل مشغول گردید. ولی به علت عدم بضاعت مالی خانواده دست از تحصیل کشید و در صدد بر آمد تا گوشه‌ای از بار اقتصادی خانواده را خود بر دوش بکشد. سخت به کار و تلاش روی آورد. در عنفوان جوانی در مسیر رود خروشان انقلاب اسلامی قرار گرفت و در آن مسیر حرکت کرد. با تحمیل جنگ ناخواسته از سوی فریب خوردگان بعثی، همراه با کبوتران آزادی، عازم مناطق جنگی شد. از خود رشادت و دلاوریهای زیادی نشان داد و داغ شکست انقلاب را بر سینه ناپاک دشمن نشاند. ۱۳۶۱/۴/۲۴ در عملیات "رمضان" با آغوش باز به استقبال شهادت رفت و با عشقی که به میهن اسلامی خود داشت، لباس سرخ شهادت را پوشید و به خیل عظیم شهیدان تاریخ، از کربلای حسین(ع) تا کربلای ایران پیوست. جان به جان آفرین تسلیم نمود و راضی شد که جسم‌اش میهمان صحرای کوشک باشد. پیکر پاک و مطهرش را در فروردین ۱۳۷۶ بعد از ۱۵ سال دوری از وطن، به شهر نی‌ریز منتقل و در گلزار شهدای نی‌ریز به خاک سپرده شد.

روحش شاد و نامش جاودان



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :