نوشتهها
شهدا سال ۶۱ -وصیتنامه شهید ناصر سرچهانی
بسم الله الرحمن الرحیم
... الله لقد اردت ان ... و ان نفصح ... و ما علی المسلم من ... فی ان یکون مظلوما ما لم یکن ساکا فی دینه و لا مرتابا لیقینه
چه خوشبختم که در برابر استبداد دیگران پایدار ماندم و استقامت شکست ناپذیر من، دستگاه خلافت را به قهر و جبر وا داشت و به قول تو قهراً و جبراً از من بیعت گرفتهاند.
اینجانب ناصر سرچهانی فرزند حسین سرچهانی به شماره شناسنامه ۱۰۵ متولد ۱۳۴۱ در مروشکان سفید راه بدنیا آمدم. چون اسلام را در خطر دیدم، خود را مسئول این دانستم که به جبهه جنگ بروم و از دین مبین اسلام دفاع کنم. چون هر انقلابی که بخواهد بارور شود به خون احتیاج دارد؛ من عازم جبهه شدم تا دین خود را به انقلاب اداء کرده باشم. من با رضایت کامل خانواده و بستگان به جبهه آمدم و چون این صدامیان و جنایتکاران شرق و غرب میخواهند که این انقلاب به جهان صادر نشود، به بهانه شطالعرب جنگ و خونریزی را برپا کردند و هر روز تعدادی از بهترین عزیزان اسلام را به درجه رفیع شهادت میرسانند. ولی انشاء الله به حول قوه صاحب الزمان(عج) که این انقلاب به همین زودیها به پیروزی میرسد و دشمن بعثی نابود و سرنگون میشود. تقاضای من از ملت شهیدپرور ایران و سایر کشورهای مسلماننشین این است که امام امت این حسین زمان را از یاد نبرند و همیشه دعای خیر درحق رهبر عظیم الشأن امام خمینی نمایند. وصیت دیگر من این است که ملت تا میتوانند تولید اقتصادی کنند و پشت جبهه را محکم نگاه دارند. تقاضا از مادر و خانواده و بستگان خود دارم که برای من گریه و زاری نکنند و حتی خوشحال باشند که امانتی که خداوند به دست آنها سپرده است، با قلبی پاک به خدا بازگردانند. همچنین که قرآن کریم میفرماید:
انا لله و انا الیه راجعون، ما از آن خدایم و بازگشت ما به اوست.
وصیت دیگر من این است که اینقدر مردم سر مسائل عقیدتی و مسلکی به یکدیگر فشار نیاورند و همه به کیش اسلام راستین بیایند و از آزاد مردان روزگار سرمشق بگیرند. وصیت دیگر من این است که جوانان و نوجوانان و حتی پیرمردان عازم به جبهه حق علیه باطل بشوند و اسلام را به پیروزی برسانند و این گفتار امام حسین(ع) که میفرماید هیهات منا الذله، که زندگی کردن در زیر بار ستمگران و جنایتکاران، ذلت و خواری است. من مرگ سرخ را انتخاب کردم و به راه حسین(ع) رفتم و باید مانند حسین(ع) مردانه با این کافران جنگید و مرگ سرخ را بر زندگی ننگین ترجیح داد. وصیت من این است که خواهران حجاب اسلامی را حفظ کنند و زینبوار پیام این رهبر بزرگ را به تمام حهان برسانند.
مادرم از این که آرزوی داشتی در حجله دامادی من بنشینی و شادمان باشی، با شهید شدنم به حجله واقعی خودم که میعادگاه عاشقان با معشوق، پروردگار با مؤمن است با تیری که این دشمن بعثی به من بزند با اولین قطره خونی که از بدنم جاری میشود تمام گناهان ما بخشیده میشود و با خون، حنا بسته میشوم و با کفن، لباس دامادی میپوشم و قبر حجلهگاه من میشود. به لقاءالله میپیوندم. از شما ای پدر و مادر خواهش میکنم که در مرگ من هیچ ناراحت نشوید، چون خون من از خون حسین(ع) و اولیاء الله سرختر نیست. این جهاد دری است که بر روی بندههای مخصوص خدا باز میشود و ایمان به خدا و روز قیامت را از یاد نبرید و حتی یک لحظه از خداوند غافل مشوید و اتحاد و وحدت خود را حفظ کنید و این اتحاد و وحدت شما بود که این انقلاب را به پیروزی رساند و خائنین را از اوج قدرت به خاک ذلت مبدل ساخت. ای برادرانم از شما خواهش میکنم این راه را تا آخرین مرحله که پیروزی است با این کافران بحنگید و تا آخرین قطره خون از این امام امت و انقلاب اسلامی دفاع کنید و دست حنایتکارانی چون شیطان بزرگ آمریکا و شوروی را قطع کنید و مشت محکمی به دهان آنها بکوبید.
والسلام
ناصر سرچهانی
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۱ -وصیتنامه شهید ناصر سرچهانی
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید ناصر سرچهانی
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید باقر نگهداری
- زندگینامه آزاده ناصر نگهداری
بیشتر »