فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید اسماعیل دهقان

گوئی از این جهان پر فریب، به تنگ آمده بودندکه در سنین جوانی آواز هجرت را سر دادند و راه آسمانها را در پیش گرفته و به جمع ملکوتیان پیوستند.

در اولین روز اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۴، در شهرستان نی‌ریز، غنچه‌های بهاری همراه با آواز بلبلان به استقبال اسماعیل آمدند و رسیدن اورا به مادرش تبریک و تهنیت گفتند. هنوز جست و خیزهای کودکانه را با همسالان خود در کوچه و باغ‌های شهر تجربه نکرده بود که بیماری سختی، حیات اسماعیل را به شدت تهدید کرد. مادر با دیدن کودک زرد رنگ و بی‌رمق خود، به امام زمان(عج) متوسل شد و از خدا خواست که به آبروی آن عزیز،‌ اسماعیل را به او برگرداند و سرنوشت اورا به گونه‌ای مقدر کند که سرباز امام زمان(عج) باشد و فدایی اسلام و با مرگ طبیعی از دنیا نرود. دعای مادر به استجابت رسید و اسماعیل از خطر مرگ رهید. دوران کودکی را پشت سر گذاشت و برای آموختن راه دبستان فرهمندی را برای طی کردن دوره‌ ابتدایی پیش گرفت. پس از موفقیت در تحصیل دوره ابتدایی، دوره راهنمایی را در مدرسه دین و دانش و دوره متوسطه را در دبیرستان شعله نی‌ریز به پایان رساند. با اوج گیری نهضت اسلامی، اسماعیل نیز با پیام امام، علی‌رغم سن کم، فعالیت خود را آغاز کرد و با شرکت در تظاهرات و راهپیمائی‌ها حضور در جمع یاران حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) را اعلام نمود. بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل بسیج، به عضویت آن نهاد مقدس درآمد. کمی سن باعث شد که اورا در میان برادران دیگر در آموزشهای رزمی شرکت ندهند و در سایر فعالیت‌های فرهنگی حضور داشته باشد. اسماعیل سعی کرد با اظهار علاقه فراوان و پشت‌کار جدی هردو زمینه را در بسیج طی کند. وقتی جنگ ناخواسته بوسیله مزدوران استکبار جهانی به ایران اسلامی تحمیل شد. اسماعیل هم که از کودکی نشان سربازی امام زمان(عج) را با خود به همراه داشت، تصمیم گرفت از حدود و ثغور کشور اسلامی ایران دفاع کند. او که دوره رزم را بخوبی آموخته بود، دیگر پائین بودن سن نتوانست مانع از اعزام وی به جبهه شود. در جمع اولین گروههای اعزامی به جبهه قرار گرفت و راهی مناطق جنگی شد. در مدت عمر کوتاه، اما پر ثمر خود، دو سال را در جبهه‌های نبرد گذراند و با شرکت در عملیات‌های مختلف، به خصوص ثامن‌الائمه(ع)، طریق القدس، والفجر۲ و بیت‌المقدس، راه تجاوز را بر دشمن دون بست. وقتی از اسماعیل می‌پرسیم، می‌گویند: جوانی بود مؤدب، سربه زیر، مؤمن، باخدا و خوش‌برخورد. جز نیکی و احترام به بزرگترها و خوبی از او چیز دیگری به یاد ندارند. آنگاه که برای خداحافظی برای آخرین اعزام، پیش مادر آمده بود، مادر خطاب به وی می‌گوید: شما که چند مرتبه به جبهه رفته و دین خود را هم ادا کرده‌ای. مدتی را در نز ما بمان و بگذار دیگران این بار را به دوش بکشند.

اسماعیل درجواب مادرمی‌گوید: هرکس که نماز بخواند، برای خودش می‌خواند و هرکس که در جبهه حاضر می‌شود،‌ مسئولیت خود را انجام می‌دهد، نه دیگری را. شما این فکر را نکنید که چه کسی جبهه می‌‌رود و چه کسی نمی‌رود. این برای من ننگ است که بگویم چند مرتبه به جبهه رفته‌ام، چون اگر من و امثال من نرویم، دیگر اسلامی برای ما نمی‌ماند.

سرانجام سرباز کوچک امام زمان(عج) در تاریخ ۳ /۵/ ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۲ در پادگان حاج‌عمران به عهد خود وفا کرده و مرگ سرخ را بجای مرگ در بستر انتخاب می‌کند. به صفوف شیاطین فریب خورده می‌تازد و آن قدر مبارزه می‌کند تا جسم نحیف‌اش به خون آغشته و به وصال یار نائل می‌شود. پیکر پاکش را به نی‌ریز منتقل و پس از تشییع در گلزار شهدای نی‌ریز به خاک سپردند.



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :