فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید مجید جاوید

آنگاه که زمزمه رسیدن پائیز بود و سبزی و طراوت، در باغها و گلستان‌ها، جایشان را به زردی و ریزش می‌دادند، وجود سبز مجید ۲۸ /۶/ ۱۳۴۲ در میان خانواده‌ای متدین و مذهبی، در شهرستان نی‌ریز، شکفته شد و طراوت بهاری را با خود به همراه آورد و در دامن پر مهر خانواده، الفبای زیستن و عشق به حسین(ع) را آموخت. بچه بود که همراه پدر، که از مداحان اهل‌بیت(ع) و دلسوختگان ولایت بود به مسجد می‌رفت و در عزای سالار شهیدان، همراه با دیگر دوستداران اهل‌بیت(ع) شرکت می‌کرد. وقتی تنها می‌شد، زمزمه می‌کرد:

من غم عشق حسین با شیر از مادر گرفتم

روز اول که آمدم، درس تا آخر گرفتم

تحصیلات ابتدایی را در دبستان امیرکبیر نی‌ریز به پایان رساند. سپس وارد مدرسه راهنمایی شهید مطهری نی‌ریز شد. در این دوران با مطالعه کتابهای دینی در کنار کتابهای درسی، سعی کرد آگاهی خود را افزایش دهد و برای جهاد اکبر آماده شود.

پس از طی دوره راهنمایی، برای ادامه تحصیل وارد دبیرستان امام خمینی(ره) نی‌ریز شد. با موج توفنده انقلاب اسلامی در نابودی طاغوتیان همراه شد و در دوران انقلاب، با توجه به کمبود شدید سوخت، برای همسایگان نفت و گاز تهیه می‌کرد. در محیط خانواده بسیار خوش اخلاق، متواضع و فروتن بود و نسبت به همه، احساس مسئولیت می‌کرد و تا آنجا که می‌توانست در رفع مشکلات دیگران همت خود را به کار می‌برد. پانزدهم مرداد ماه۱۳۶۰ برای انجام خدمت مقدس سربازی اعزام و پس از طی دوره آموزش نظامی، به جمع دلیر مردان لشکر ۲۱ حمزه پیوست و به عنوان بی‌سیم‌چی به جبهه اعزام گردید. مادرش می‌گوید: آخرین باری که می‌خواست به جبهه برود، او را از زیر قرآن رد کردم، اما مجید دوباره برگشت. من به او گفتم: تو را از زیر قرآن رد کرده‌ام، خوب نیست دوباره برگردی! مجید گفت: «می‌خواهم آب آخر را بخورم.» آری! این آخرین اعزام او بود. این بار به منطقه دهلران اعزام شد و به نبرد با دشمن پرداخت. با اصابت ترکش، جسمش پاره‌پاره شد و با کمک دوستان همرزمش به بیمارستان منتقل گردید. یکی از همرزمانش می‌گوید: در راه انتقال به بیمارستان، فرمانده گروهان بسیار ناراحت بود و سعی می‌کرد با صحبت،‌ مجید را به هوش نگهدارد. اما مجید بدون توجه به خونریزی شدید، فرمانده و دیگران را روحیه می‌داد و می‌گفت: «شما ناراحت نباشید، من خوب هستم و هیچ مشکلی ندارم.» در همین حال بود که روح او از تنش جدا و به پرواز درآمد و جسم مانده به روی دست دوستان برای تشییع به زادگاهش نی‌ریز منتقل شد. ۷ /۲/ ۱۳۶۲ بود که لاله وجودش به لاله‌زار انقلاب اسلامی پیوست. پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای نی‌ریز به خاک سپرده شده است.

روحش شاد و نامش جاودان باد



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :