نوشتهها
شهدا سال ۶۲ -زندگینامه زندگینامه شهید پرویز کشاورز
از عاشقی میگوئیم که در اولین روز از دی ماه ۱۳۴۳، در روستای حسینآباد قدیم از بخش مرکزی شهرستان نیریز در خانوادهای متدین و مذهبی، با گریه کودکانهاش، لبخند و شادمانی را به لبهای مادر نشاند. با آمدنش سرمای برفهای سرد زمستانی را از یاد بردند و با حرارت وجود پرویز اُنس گرفتند. دوران کودکی را در روستای حسینآباد و در دامان مادر و پدری دلسوز و مهربان سپری کرد. شش ساله که شد راهی دبستان روستا شد و با تلاش و کوشش، موفق به اخذ مدرک پنجم ابتدایی شد. ضعف بنیه اقتصادی خانواده و عدم تکافوی امکانات مادی و نبودن مدرسه راهنمایی در روستا، اورا از ادامه تحصیل محروم کرد. دوره نوجوانی و جوانی را در کنار پدر و مادر، به کشاورزی و دامداری پرداخت. همت و پشتکار خوب، از او فردی سختکوش و کار آمد برای خانواده ساخته بود. با دیدن شعلههای خانمانسوز جنگ تحمیلی از طریق بسیج، دو بار راهی جبهههای نبرد حق علبه باطل شد. در اولین اعزام ایشان در تاریخ ۱۶/۶/ ۱۳۶۱ به مدت ۴۵ روز و مرحله دوم در تاریخ ۱۸/۱۱/ ۱۳۶۱ به مدت ۳ ماه در جبهههای جنوب به نبرد با دشمن و دفاع از اسلام و وطن پرداخت.
۱۸/۴/ ۱۳۶۲ به ژاندارمری مراجعه و بعد از دریافت دفترچه خدمت، لباس مقدس سربازی به تن کرده و بعد از طی دوره آموزش نظامی در جهرم، به منطقه کردستان اعزام شد.با صلابت و استوار در مقابل دشمن ایستاد و ضدانقلاب داخلی را که همچون خفاشان شبپرست در لابلای سنگها و صخرهها مخفی شده و گاهگاهی بیرون آمده و با ناجوانمردی ضربه خود را وارد میکرد، از کار خود پشیمان ساخت. پس از پنج ماه مبارزه در لباس سربازی، ۱۵/۹/ ۱۳۶۲ در درگیری با ضد انقلاب در جبهه کردستان ـ سقز، تیر نفاق قامت سروگونه اورا به خاک انداخت. پرویز عروس شهادت را در میان صخرههای کردستان به آغوش کشید و پروانهوار از جهان خاکی پرید. پیکر پاک و مطهر شهید به زادگاهش منتقل و پس از تشییع، با احترام فراوان در جوار آرامگاه خواجه احمد انصاری به خاک سپرده شد.
شهید پرویز کشاورز، فردی زحمتکش و آراسته به خُلق و خویی نیکو بود. آداب اجتماعی را خوب آموخته و در برخورد با دیگران، متواضع و فروتن مینمود و با شیرین زبانی دل آنها را شادمان میکرد. در انجام فرائض دینی و اقامه نماز کوشا بود و هیچ چیز اورا از بندگی خدا غافل نمیکرد. تا حد ممکن در مراسمهایی که از سوی بسیج بر پا میشد، فعالانه شرکت میکرد. شجاعت و دلیری او زبانزد بود به طوریکه تعریف میکنند: در یکی از روزها، در منطقه نبرد با کمبود شدید آب مواجه میشوند، پرویز با عزمی راسخ و بدون توجه به تهدیدات دشمن، برای آوردن آب به محلی که نزدیک به نیروهای دشمن بوده، میرود و برای همرزمانش آب میآورد و این در حالی بود که حتی اسلحه نیز به همراه نداشته است.
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۲ -زندگینامه زندگینامه شهید پرویز کشاورز
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید ابراهیم کشاورز
- شهدای سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید حمید کشاورز
- شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید غلامرضا علیزاده
بیشتر »