نوشتهها
شهدا سال ۶۲ -وصیتنامه شهید حسن احمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
قل یا ایها الکافرون، لا اعبد ما تعبدون و لا انتم عابدون ما اعبد.۱
بگو: ای کافران، آنچه را شما می پرستید، من نمی پرستم و نه شما آنچه را من میپرستم میپرستید.
اینجانب وصیت میکنم، اگر به مرگ طبیعی مردم، مرا تشییع نکنید، زیرا در جائیکه شهدای بخون خفته انقلاب هنوز جان نثار این درخت پر بار، یعنی اسلام عزیز میکنند، حس میکنم که حتی جسدم از آنان خجالت میکشد. ولی اگر شهید شدم، از آشنایان خود میخواهم که دنبال جنازه من گریه نکنند، زیرا نمیخواهم دشمن شاد شود. میدانم که از رفقای من، هیچکدام بعد از من گریه نمیکنند، چون همه عاشق الله و پیرو خط امام میباشند و این جای شکر است که به همین دلیل دشمنان اسلام شاد نمیشوند. تو ای مادر مهربانم! گریه نکن که هر قطره اشک تو تیری است که بر جگر من میزنی. سرت را بلند کن و با صدای بلند بگو ما پیروزیم و ما بر مادرانی همچون شماها وعده خواهیم داد که شمائید که در بهشت موعود، چون هدیه کردید فرزندانتان را در راه خدا. پس گریه نکن چون امام بزرگوارمان در سوگ فرزندش اشک نریخت. خوشحال و امیدوار باش. مادر جان، اگر من به جبهه میروم نه بخاطر شهدایمان است، بلکه بخاطر رضای خدا میروم [ البته] من راه شهدا را طی میکنم چون وصیت آنها همین بود و شهادت آنها باعث حرکت من در جبهه حق علیه باطل شد و شهادت آنها باعث نزدیکی من به خدا شد. در اصل آنها به من درس ایمان و ایثار و شهادت آموختند و من احساس میکنم که چرا از من سبقت گرفتند و به خدای خود لبیک گفتند؟ چون که ایمانشان بیشتر بود. و تو ای پدر گرامیم! سالهای سال زحمت کشیدی و چشم انتظار بودی و امید داشتی، ناراحت نباش که فرزندت را از دست دادهای، زیرا او نمرده است و تا ابد زنده است. این شهادت چیزی است که نصیب هر کس نمیشود و هر کور دلی هم شهید نمیدهد و ناراحت نباش، هر چه شهید زیادتر شود، درخت اسلام پر ثمرتر میشود و اینها همه راه علی(ع) و راه حسین(ع) و راه دیگر عزیزان که جان خود را نثار اسلام و قرآن کردهاند، [رفتهاند] و ما هم راه علی(ع) و راه حسین(ع) و راه بهشتی و رجایی و راه اسلام را باید برویم. پس چرا ناراحت باشیم، کسی که راه علی(ع) را خواست و انتخاب کرد، باید افتخار کند که این راه را رفته است و هر کس که عاشق علی(ع) و عاشق حسین(ع) باشد، راهشان را باید برود. در ضمن اگر خواستید برای من خیرات بدهید چیزی نمیخواهم، جز اینکه از این روحانیت و این انقلاب دفاع کنید، همین برای من بس است. خداوند ظهور امام زمان(عج) را نزدیک بفرماید. انشاءالله. شما ای برادران، خواهران و دیگر عزیزانم! وصیتی که به شما دارم این است که بعد از من عزاداری نکنید و به جای اینکه عزا بگیرید، یک جشن عروسی بگیرید. ای عزیزانم گمان مبرید که عزیزتان ناکام از دنیا رفته است و به آرزویش نرسیده است، زیرا تنها آرزوی من شهادت بود که مدتها در انتظارش بودم و خوشبختانه خداوند مرا نا امید نگذاشت. آمین یارب العالمین، آمین یا رب العالمین، در پایان این وصیتنامه همگی شما را به خدای بزرگ میسپارم.
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۲ -وصیتنامه شهید حسن احمدی
- شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید حسن احمدی
- شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید ابوالقاسم دیده دار
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید علی حسین یاراحمدی
بیشتر »