دانشنامه نی‌ریز و دفاع مقدس

نوشته‌ها

آنگاه که اولین شراره‌های انقلاب اسلامی در ام‌القرای اسلامی ایران،‌ شهرستان قم، رخ می‌نمود؛ غنچه وجود حسن هم ـ سال ۱۳۴۲ـ میان خانواده‌ای مذهبی و متدین در روستای قطرویه از توابع بخش پشتکوهِ نی‌ریز شکفت. با چشمهایی که از می ناب ازلی مخمور بود، همه را در بند خود کرد و شکوفه‌های شادی را بر لبهای پدر و مادر نشاند. با جست و خیزهای کودکان و بازی‌های پر از شادی، دوران کودکی را به سر آورد. سپس عازم مدرسه شد و دوره ابتدایی را در دبستان یزدانی قطرویه و دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید مصطفی خمینی (فضل نی‌ریزی) و دوره متوسطه را در هنرستان فنی شهید باهنر نی‌ریز گذراند. در دوره متوسطه عضو فعال انجمن اسلامی هنرستان بود و همزمان به عنوان عضو ذخیره سپاه پاسداران درآمد و پس از اخذ دیپلم، به عضویت رسمی سپاه پاسداران نی‌ریز پذیرفته شد. تجاوز دشمن به کشور عزیزمان ایران و به خاک و خون غلتیدن تعدادی از هم وطنان‌مان در شهرهای مرزی، آرام و قرار را از حسن گرفت و با جدیت پی‌گیر اعزام به جبهه شد. علوم نظامی و رزم را بخوبی فراگرفت و علی‌رغم ممانعت مسئولین، به دلیل نیاز شدید به وجود مبارکش در پشت جبهه، بالاخره در ۶/۴/ ۱۳۶۰ برای اولین بار رخت جهاد را پوشیده و عازم مناطق جنگی مریوان شد. پس از آن سه بار دیگر مردانه در میادین نبرد حق علیه باطل حاضر شد و به نبرد با دشمن پرداخت. بار دوم در عملیات طریق‌القدس (فتح بستان) و بار سوم در عملیات بیت‌المقدس (فتح خرمشهر) شرکت نمود. در هر دو عملیات مجروح و روزهای زیادی تحت درمان قرار داشت. از احساس مسئولیت و پرکاری وی کافی است به این نکته اشاره کنیم که در دوران تحصیل علی‌رغم اینکه نیاز مادی برای گذراندن زندگی‌اش وجود نداشت، اما خود رأساً به کارگری می‌پرداخت و سعی می‌کرد بار مسئولیت زندگی را خود بدوش بکشد و در جمع بیکاران نباشد.

بار چهارم در بهمن ماه ۱۳۶۱ عازم جبهه جنوب گردید و در عملیات والفجر یک، در محور عملیاتی پاسگاه شرهانی شرکت کرد و در همین عملیات شدیداً مجروح شد. دست قضا اینگونه تقدیر کرده بود که حسن بر روی تخت بیمارستان به ملاقات حضرت حق نائل شود. در تاریخ ۲۸/۱/ ۱۳۶۲ براثر جراحات وارده از اصابت ترکشها در بیمارستان تبریز، دنیای خاکی را وداع نمود. پیکر مطهرش در گلزار شهدای نی‌ریز به خاک سپرده شده است. روحش شاد

نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي: