نوشتهها
شهدا سال ۶۲ -وصیتنامه شهید عباس بذرافشان
بسمالله الرحمن الرحیم
اینجانب با لطف خداوند منان و توفیق و یاری او درراهی قدم نهادهام که راهی است روشن، آشکار و بدون هیچگونه نقطه تاریک و مبهمی. شیعه بعد از صدها سال و دادن بهترین اولیاء اسلام و بزرگان دین و یاران محمد (ص)، تازه روی پای خویش ایستاده. شیعه در طول تاریخ هرگز نتوانسته بود جز چند سال اول صدر اسلام، آنهم در رنج و تهاجم، حکومت را در دست بگیرد. همیشه تاریخ شیعیان مورد تجاوز و تهاجم و آزار و اذیت درندگان تاریخ انسانیت بودهاند. از دودمان امام حسین (ع) مردی برخاست و پرچم خونآلود سرداران شهید تاریخ شیعه را به دست توانای خویش گرفت و به مدد الهی و پشتیبانی و یاری صاحبالزمان (عج) طاغوتیان را برکنار و این پرچم را به اهتزاز درآورد. ارزشها دگرگون گشتند و مبنا اسلام شد. بله راه روشن است، بهروشنی و زلالی آبی گوارا که در گرمای تابستان از راهی دور و خستهکننده بیایی و به چشمه خنک و مصفا برسی و ریگهای زیبای کف آن را ببینی، دین اسلام است. حکومت اسلامی است. رهبر، به نورانیت خورشید تابان خداوند، دولت، مشخص و آشنا؛ همه چراغهای هدایت الهیاند و دیگر چه بهانهای مانده؟ دشمن خونآشام و غرق در ظلمت و تباهی و تجاوز و فحشا در زندگی و مشغول به چپاول و حیلهگری و... آری! درراهی قدم گذاشتهام که راهی است روشن. دانسته قدم برداشتهام آغازش را میدانم، پایانش را نیز، دو سو منتهی میشود یا کوفتن دهان متجاوز زورگوی زور پرور، یا غسل در خون خود. نزدیکان من به حالم غبطه خورید نه تأسف. فردی گناهکار که به هیچگونهای نمیتوانست از خجالت گناهان خویش بدر آید. خدای را سپاس که من گنه میکردم، او بخشش افزون مینمود، من میبایست صدها بار درراه خدا کشته شوم، مگر با خون خود میتوان شکر نعمات خدای را بهجا آورد؟ هرگز، او خیلی بخشنده است وگرنه اگر به عدل رفتار میکرد، وای بر ما. سلام و درود بیپایانم بر پیامبران بزرگ، ائمه اطهار (ع)، خصوصاً بر پای کننده عدل و داد و حکومت عدل الهی مهدی آل محمد (عج)، سلام بر شهیدان مظلوم تاریخ شیعه، درود بر پرچمدار انقلاب مقدس ایران. سلام بر خدمت گذاران اسلام در هر لباس و هر مکان و هر زبان. سلام بر رزمندگان پاک خداوند در جبهههای حیات ساز، درود بر پدرم که عمری به پایم سوخت و چیزی از من ندید و دلش همیشه برایم در تبوتاب بود. بوسه بر اشکهای پاکش میزنم که از قلب سوزانش سرچشمه میگیرد و خداوند را قسم میدهم به اشکهای امام حسین (ع) که عاقبتش را ختم به خیر کند و امام حسین (ع) را شافع او در روز محشر نماید. سلام بر همه اقوام و خویشانم باد که آنها را زحمت بسیار دادم. خواهشمندم از کلیه قوموخویشان و دوستان و آشنایان در صورت دسترسی و عدم زحمت و رنج و حلال بودی بطلبید؛ اما سخنی با پدرم: پدرم خداوند تو را اهل بهشت سازد، به تو صبر و اجر دهد و در قیامت روسفید نماید، تو به پایم زحمتها کشیدی و خوندلها خوردی و من هیچ خدمتی به تو نکردم، همیشه دلم میخواست به تو خدمت کنم، ولی نتوانستم. پدرم انسان رفتنی است، امروز و فردا ندارد؛ مرگ این ساعت و ساعت دیگری را نمیشناسد؛ هرلحظه ممکن است به سراغ آدم بیاید. چه آدم در دریای گلولهها شناور و یا در خانه راحت آرمیده باشد. ناراحتی نکن! صبر پیشه کن و از خدا پیوسته صبر و استقامت و رضایت به طلب، فکر کن امانتی خداوند به تو داد و خودش از تو گرفت، مرا ببخش. خداوند تو را ببخشد.
و اما سخنی با همسرم: صبر کن که صبر در برابر ناملایمات دنیا برای خدا عاقبتی بس خوب دارد، تو به وعده خداوند ایمانداری، پس بیصبری چرا؟ پایان صبر تو، به رضایت خدا و بهشت جاودان میانجامد، چندروزه دنیا را صبر کن و سعادت بیانتها را داشته باش. حمزه را مواظبت کن و محبت. نگذار طعم بیپدری را بچشد. ولی محبتی کن که او را به فساد نکشد، او را به حوزه به فرست قبل از اینکه دلش به فساد دنیا آلوده گردد. سلامم را به او برسان و بگو که دلم میخواست خودم به تو قرآن بیاموزم و آوازت را بشنوم و اسلحه به دستت دهم و جهادت را درراه خدا ببینم. خداوند فاطمه (ع) را از تو راضی و آخرت همنشین او گرداند.
آمین
والسلام علیکم و رحمتالله و برکات
عباس بذرافشان ۱۳۶۲/۴/۲۱
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۲ -وصیتنامه شهید عباس بذرافشان
- شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید عباس بذرافشان
- شهدا سال ۶۲ -یادداشت شهید عباس بذرافشان
- زندگینامه جانباز غلامرضا جبالی
بیشتر »