فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۲ -وصیتنامه شهید علیرضا نقی زاده

و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون.

و آن‌کسی را که درراه خدا کشته‌شده مرده نپندارید بلکه او زنده ابدی است ولیکن شما این حقیقت را درنخواهید یافت. (سوره بقره، آیه ۱۵۴)

چرا از شهادت می‌ترسید؟ آیا کودکی را سراغ دارید که از پستان مادر بترسد. «امام حسین (ع)»

با حمد و ستایش، خدای جهانیان را که بر ما منت نهاد و توفیق این را به ما داد که لااقل سربازی از سربازان اسلام باشیم. با درود و سلام بیکران به پیشگاه امام زمان (عج). با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت‌الله خمینی، امید مستضعفان جهان که می‌رود انشاء الله جمهوری اسلامی را در تمام جهان برقرار نماید. با درود بر شهیدان از صدر اسلام تاکنون. با سلام بر خانواده‌های شهدا که چنین فرزندانی را پرورش داده‌اند که برای اسلام این‌چنین فداکاری کنند.
این‌جانب علیرضا نقی زاده، عضو بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نی‌ریز و مشکان، باکمال رشادت خوشحالم از این‌که اعزام به جبهه شدم؛ وصیت‌نامه خودم را شروع می‌کنم:
الآن که غرق گناه هستم از خدای تبارک‌وتعالی تقاضای عفو و بخشش رادارم که گناهانم را بیامرزد. آرزوی شهادت را می‌طلبم و این سعادت را می‌خواهم که به این سفر با سرافرازی بروم. از برادران عزیزم می‌خواهم که سنگر سپاه را ترک نکنید. نماز جماعت را ترک نکنید که به گفته امام عزیزمان، ما هر چه داریم از این نماز جماعت‌ها داریم. مادرم، پدرم، خواهرم، برادرم و ای همه‌کسانی که یاور امام و یار اسلام هستید؛ چگونه ساکت بنشینیم که خون صدها هزار شهید و خون ۷۲ تن و رجائی‌ها و باهنرها و دستغیب‌ها و... را این منافقان ازخدابی‌خبر پایمال کنند؟ چگونه ما ساکت بنشینیم که مرزهایمان به دست سربازان کافر بعثی عراق جنایتکار موردتهاجم قرار گیرد؟ مادر و پدرم، اگر من شهید شدم، بر جنازه‌ام گریه نکنید که این باعث خوشحالی دشمن می‌شود. به برادرانم عرض می‌کنم که سلام مرا به امام عزیز برسانید و از قول من به امام بگوئید که علیرضا نقی زاده در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: امام من دیوانه‌ات بودم و از روزی که شمارا دیدم دیوانه‌تر شدم. به شما مردم می‌گویم که همیشه فریاد بزنید، خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی، از نهضت خمینی، محافظت بفرما، از عمر ما بکاه و به عمر رهبر افزا. ان‌شاءالله.
خدایا! می‌خواهم قربانی شوم تا امت اسلامی باقی بماند. خدایا! در معرکه مرگ و حیات، هنگام نبرد، لقای تو را می‌خواهم. خدایا! تو به من دستور دادی که درراه تو قربانی شوم، فوراً اجابت کردم و مشتاقانه به‌سوی قرارگاه عشق حرکت کردم. خدایا! بگذار عاشقانه در میدان شهادت بتازم؛ و ای خدای مهربان، من آمدم به جبهه تا با نثار کردن خون خود درخت اسلام را آبیاری کنم. پدر و مادرم، اگر من شهید شدم، خوشحال باشید که این‌چنین فرزندی را درراه خدا و اسلام دادید و در همه حال صبور باشید که خدا با صابران است. از پدر و مادرم می‌خواهم از نافرمانی‌هایی که کردم مرا ببخشند و آن‌طوری که خدا می‌خواست برای شما فرزندی خوب باشم و امیدوارم که مرا ببخشید و از تمام اقوام و خویشان طلب بخشش می‌نمایم و از شما می‌خواهم که مرا ببخشید. ان‌شاءالله.
در پایان از ملت شهیدپرور می‌خواهم که بیایید در این جبهه‌ها و به کمک رزمندگان کفر ستیز که می‌روند کربلا را آزاد کنند و ازآنجا راهی قدس عزیز شوید و در آنجا با رهبر کبیر انقلاب نماز جماعت را برپا کنید. ان‌شاءالله.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

از عمر ما بکاه و به عمر رهبر افزا

والسلام

مورخ ۱۳۶۲/۱۱/۲۹



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :