فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید محمد باذل

از نسل نینواییان بود و شهادت را حلقه وصل با معشوق می‌دانست. تربت پاک کربلا را مهر نماز خود قرار داده بود و آرزو داشت روزی در کنار سفره سالار شهیدان بنشیند و محضر اصحاب وفادار او را درک کند. سال ۱۳۲۰ در روستای مشکان از توابع نی ریز، دیده به جهان گشود. خانواده مذهبی و متدین باذل، کودک نورسیده را زیر پروبال خود گرفتند و با مهر و محبت فراوان پرورش دادند. شش‌ساله که شد به مدرسه رفت و دوره ابتدایی را در مدرسه جاماسپ مشکان سپری نمود. بعد از دوره ابتدایی به دلیل دسترسی نداشتن به مدرسه، ترک تحصیل کرد و مشغول کار شد. سفارش پیامبر (ص) را در انجام صله ارحام، آویزه گوش قرار داده بود و مهربانی و رفتار نیک را از خانه آغاز و با ارتباط صمیمانه با اقوام و خویشاوندان ادامه می‌داد. اکثر اوقات فراغت خود را به مطالعه و خواندن قرآن و رساله می‌پرداخت. علاقه شدیدی به امام داشت و برای زیارت ایشان لحظه‌شماری می‌کرد. بعدازآنکه سروسامانی به زندگی خود داد، اقدام به ازدواج کرد و حاصل این وصلت، سه فرزند بود که در زندگی به آن‌ها بسیار علاقه‌مند بود و همراه آن‌ها. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت بسیج درآمد و با شروع جنگ تحمیلی عازم میدان‌ها نبرد شد. محمد به یکی از هم‌رزمان خود می‌گوید: در خواب دیدم که به من وعده دادند تا سه روز دیگر به مولایم امام حسین (ع) خواهم پیوست. در سومین روز از بیان این رؤیای صادقه، ۱۳۶۲/۱۲/۳ در منطقه جفیر، در میان چادرهای تازه نصب‌شده گردان، درحالی‌که به انتظار پیک حق بود تا وعده سه شب قبل را محقق ببیند. با غرش صدای هواپیماهای دشمن به بیرون دوید، ولی ترکش‌های برخاسته از اصابت بمب و راکت‌های هواپیما، چهره‌اش را خون‌آلود و برگ سبز ورود به آستان الهی را به دست او دادند. پیکر پاکش را در گلزار شهدای روستای مشکان به خاک سپردند.

روحش شاد و نامش جاودان



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :