فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۲ -وصیتنامه شهید محمد رضا یاراحمدی

بنام خداوند بخشنده مهربان. بنام خدایی که ما را آفرید و به ما عقل و فهم و آزادی داد تا خودمان راه را تشخیص دهیم و انتخاب کنیم. بنام خدایی که ابراهیم را از آتش نجات داد و محمد (ص) را در غار حرا حفظ کرد و کودک را از تاریکی‌های رحم مادر نجات بخشید. با درود بر محمد (ص) و آلش و مهدی موعود (عج) و منجی عالم بشریت، امید تمام شیعیان جهان و برپاکننده عدل الهی در سرتاسر گیتی. درود و سلام بر خمینی کبیر، نائب صاحب‌الزمان (عج) و امید مستضعفان جهان و در هم کوبنده ستمگران و مستکبران و بت‌شکن زمان، این قلب تپنده امت حزب‌الله و نجات‌دهنده انسان‌ها از لجن‌زار پستی و از تاریکی‌ها به نور و روشنایی. درود بر شهدای گلگون‌کفن، از هابیل گرفته تا کربلای اباعبدالله الحسین (ع) و از کربلای حسین (ع) شهید تا کربلای خونین ایران که هرروز چند تن از بهترین و عزیزترین افراد را هدیه می‌کنیم. خصوصاً شهدای عزیز به خون خفته منطقه. وصیتم را چنین شروع می‌کنم. این‌جانب محمدرضا یاراحمدی، فرزندآقامراد، متولد سال ۱۳۴۲. بدانید که من این راه را با دیدی روشن و رویی گشاده تشخیص دادم و قسم یاد می‌کنم به محمد رسول‌الله (ص) و حسین (ع) شهید و به مهدی (عج) و به خمینی عزیز و تمام شهدا و فرج‌الله و علی حسین عزیز که جانشان را درراه اسلام فدا کردند و به پاسداران گمنام که هرگز این جبهه‌ها را ترک نخواهم کرد و این لباس مقدس را هرگز از تنم بیرون نمی‌آورم تا اینکه به پیروزی برسیم یا اینکه شهید شوم که بازهم پیروزی است. باید با خون ناقابل خود، راه کربلا و قدس را آزاد کنیم و مسلمین را از زیر سلطه ابر جنایتکاران نجات دهیم. بدانید که این خون است که پیروزی می‌آورد نه شمشیر و اسلحه. سرآغاز وصیتم را با مادرم شروع می‌کنم: ای مادر عزیز، ای مادر مهربانم، ای مادری که برایم رنج‌های فراوانی کشیدی تا ما را به اینجا رساندی. ای مادر دلسوز، می‌دانم که فرزندی خوب برایت نبودم و لیاقت فرزندی تو را نداشتم. نمی‌دانم چگونه جبران این زحمات تو را بکنم. امیدوارم که اگر خدا این لیاقت را به من داد و درراه خدا کشته شدم، مرا ببخشی و حلالم کنی که اگر مادری از فرزندی ناراحت باشد، خدا آن فرزند را نمی‌بخشد. مادر جان، می‌دانی که هیچ‌کس نمی‌ماند و همه می‌میرند، «انا لله و انا الیه راجعون» ما از خداییم و به سویش برمی‌گردیم. پس چه مقامی بالاتر از اینکه درراه خدا کشته شویم. اگر کسی چیزی را درراه خداداد، نباید چشمش به دنبالش باشد، بلکه از تو می‌خواهم که افتخار کنی و چون کوهی باشی در برابر ناملایمات و با صبر و بردباری خودت، مشتی محکم به دهان منافقان بزنی. مادر جان، اسلام احتیاج به خون دارد و ما هم که گفتیم «لا اله الا الله»، باید بر این جمله پایبند باشیم. از تو می‌خواهم که حلالم کنی و برایم دعا کنی که جزء شهدا قرار بگیریم. خدا به شما صبر جمیل عنایت بفرماید؛ اما توای برادرم! به خدا نمی‌دانم درباره تو چه بگویم، هر چه از تو بنویسم کم است، تو بجای پدرم بودی و از هر پدری بیشتر برایم زحمت‌کشیده‌ای، امیدوارم که چون زین‌العابدین بردبار باشی و مرا ببخشی و حلالم کنی؛ اما ای خواهران مهربانم! می‌دانم که برادر از دست دادن سخت است، ولی من از حسین (ع) و از علی‌اکبر حسین (ع) خونم رنگین‌تر نیست. دیدید که زینب (س) برادر از دست داد و اسیر شد و بازهم در مقابل کفار چه خطبه‌هایی خواند. می‌گویند: ترویج دین گر چه به قتل حسین (ع) شد، تکمیل آن به موی پریشان زینب (س) است. امیدوارم که شما چون زینب (س) باشید. از خدا می‌خواهم که شمارا با ایشان محشور گرداند. مرا حلال کنید؛ اما سخنم با شما ای اقوام و خویشان و دوستان و آشنایان، راه شهدا را ادامه دهید، نگذارید جبهه‌ها خالی بماند. امام عزیز را تنها نگذارید و بگذارید جوانان به جبهه بیایند، مسئولید؛ و شما ای جوانان انجمن اسلامی، جلسات انجمن را بیشتر برقرار کنید. ما هر چه داریم از همین جلسات است، نگذارید اسلحه‌ام به زمین بیفتد. توفیق شمارا از خدا می‌خواهم. در پایان از همه می‌خواهم که مرا حلال کنند و هر کس از من ناراحتی دیده است مرا ببخشد. به امید پیروزی نهایی اسلام بر کفر جهانی و به امید دیدار در بهشت، ان‌شاءالله تعالی.

۱۳۶۲/۴/۱۲ محمدرضا یاراحمدی



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :