نوشتهها
شهدا سال ۶۳ -زندگینامه شهید حسین عیدی
شهیدان سرخروی و سرفرازند وضو بگرفته از خون در نمازند
بیا باد صبا اکنون گذر کــن شهیدان را همه یکیک خبر کــن
بیا تا بار دیگر چون باد صبا نغمه سر کنیم و عطر یاد شهیدان را در کوچه کوچه شهرمان بپاشیم و قصه جوانمردی و پایداری آنها را برای هم زمزمه کنیم. از حسین عیدی بگوییم که در ۱۳۳۸/۱/۲۰ با آلالههای بهاری در شهرستان نیریز زاده شد و میان خانوادهای متدین، مذهبی و دوستدار اهلبیت (ع) با سنت محمدی (ص) تربیت شد. عشق به اسلام و قرآن را از همان کودکی در جام دلش نهاده و محبت به اهلبیت (ع) را در باور وی گنجاندند. آنگاهکه توان فراگیری دانش روز را پیدا کرد، راهی دبستان بختگان شد و دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد. دوره راهنمایی را در مدرسه بزرگی ادامه داد و دوره متوسطه را در دبیرستان امام خمینی (ره) (احمد نیریزی) با موفقیت به پایان رساند. سپس لباس مقدس سربازی را به تن کرد و بعد از اتمام دوران سربازی به زادگاهش بازگشت. جوانی برومند بود که در مسیر رود خروشان انقلاب اسلامی قرار گرفت و با حضور در جلسات مذهبی و سخنرانیهای دانشمندان در افشای جنایات حکومت پهلوی شرکت نمود. با تهیه و توزیع اعلامیهها و عکسهای امام خمینی (ه) بهعنوان سرباز کوچک انقلاب، وفاداری خود را به آرمانهای آن حضرت اعلام نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بهعنوان مربی امور پرورشی و دبیر دینی و قرآن، در ارشاد نسل جوان زحمات زیادی را متحمل شد. با شروع جنگ تحمیلی برای دفاع از اسلام و نوامیس مسلمین و دفاع از ارزشهای اسلامی و اطاعت از فرمان مولا و مقتدایش، در شش نوبت بهسوی جبهههای نبرد حق علیه باطل از طریق بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان نیریز، اعزام گردید. حسین از دلاورمردان عرصه نبرد و از اعضای مؤثر و فعال گردان کمیل بود. مدتی سمت فرماندهی گروهان، معاون عملیاتی و مسئولیت آموزش نظامی گردان کمیل را عهدهدار بود. در عملیات محرم، والفجر یک، فتحالمبین، فتح خرمشهر، خیبر، بدر و خطوط پدافندی مختلف حضور داشت. همسنگرانش از پایمردیها، دلاوریها و رشادتهای وی در عملیات مختلف سخنان بسیاری گفتهاند. برخی از آنها در همین کتاب؛ جلد اول، فصل دوم، بخش آفندها و پدافندها، آورده شده است. حسین قبل از استخدام در آموزشوپرورش، بهعنوان سرپرست بنیاد امور مهاجرین جنگ تحمیلی در شیراز، به افراد آسیبدیده از جنگ، خدمات فراوانی نمود. صمیمیت، مهربانی و دگر دوستی از خصیصههایی بود که حسین را در میان دیگران محبوب نظرکرده بود. همیشه تلاش میکرد باتحمل سختیها، بار دوش دیگران را سبک کند و آنها را نسبت به خود خوشبین نماید. در آخرین باری که به جبهه اعزام شد، در شرق دجله استقرار یافت و در عملیات بدر حضور پیدا کرد. در عرصه نبرد سر را به خدا سپرده بود و دندانها را به هم فشرده و چون کوهی استوار در مقابل دشمن بعثی سینه خود را سپر کرده بود.۱۳۶۳/۱۲/۲۴ در میان آتش و دود برخاسته در میدان جنگ، محاسن را به خون سرخ پیشانیاش رنگین کرد. چهرهاش از دیدار یار برافروخت و در پی رسیدن به وصال، بال پرواز گشود و از میان خاکنشانیان برخاست و در میان هلهله ملائک آستان ربوبی، در جمع افلاکیان جای گرفت.
پیکر مطهرش بعد از تشییع در گلزار شهدای نیریز به خاک سپرده شد.
روحش شاد و نامش جاودان
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۳ -زندگینامه شهید حسین عیدی
- زندگینامه جانباز علیرضا سلمان پور
- شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید محمد علی طاهری
- شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید محمد علی احصایی
بیشتر »