نوشتهها
سخنان شهید سرافراز در صبحگاه تاریخ ۲۰/۱۱/۱۳۶۴
صبحگاه روز ۲۰/۱۱/۱۳۶۴ آخرین صبحگاه مشترک دلاور مردان گردان کمیل با حضور سردار شهید علی اصغر سرافراز بود. عزیزانی که در آن صبحگاه حضور داشتند، از سخنان دلنشین و الهی او مرتبا" میگویند. هنوز در گوش آنان آوای ملکوتی او میپیچد که از بی وفایی دنیا و دل نبستن به آن میگفت. از رشادتهای امام حسین(ع) و خاندان پاک و یارانش یاد میکرد. او که خود همه تعلقات دنیوی را کنار گذاشته بود و عاشقانه به سوی معبود میرفت، جانانه و مستانه از عشق میگفت و از لقای دوست و وصل یار، او سالها بود که خود را برای چنین عشقبازی آماده کرده بود و حال که زمان موعود فرا رسیده بود، در جمع عاشقان و دلباختگان دوست، سرود عشق سر میداد و زندگی پست دنیوی را تحقیر میکرد. آری یکی از یارانش چنین می گوید:
روز آخر در مراسم صبحگاه، شهید سرافراز شروع به گفتن وضعیت عملیات، شرایط سخت زمین، اوضاع بد جوّی و امکان وقوع شهادتها و اسارتها کرد و بعد هم اضافه کرد که هر کس بهر دلیلی مشکل دارد، همراه ما نیاید و در عملیات شرکت نکند. بعد از کربلا و مصیبتهایی که بر امام حسین(ع) و خاندان و یارانش رفته بود گفت و گریه کرد. و سپس به معرفی خود و فرماندهان بعد از خود پرداخت. جالب اینجا بود که اسم برخی را که می آورد میگفت: اگر انشاء الله فلانی شهید شد، فلانی به جای اوست و اگر خدای ناکرده، خدای ناکرده فلانی شهید شد فلان کس به جای او عهدهدار فرماندهی خواهد بود. ایشان اضافه کرد، کار در اینجا با جاهای دیگر یک اختلاف بزرگ دارد و آن این است که کسی که اینجا می آید باید مقدماتش فراهم باشد، باید از خیلی چیزها گذشته باشد تا بتواند اینجا کار کند. از بی وفایی دنیا گفت، مجددا" برای آخرین بار گفت: هر کس نمی تواند بیاید، نیاید!. این کاروان راهی را می رود که منتهایش شهادت است، سختی و اسارت است! بچهها همه گریه میکردند و شعار میدادند: فرمانده آزاده، آمادهایم، آماده، انصافا بچهها عاشق شهادت بودند.
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
-
* هیچ موردی پیدا نشد...