فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۳ -زندگینامه شهید صمد سرپوش

ان الذین امنوا و عملوا الصالحات یهدیهم ربهم بایمانهم تجری من تحت الانهار فی جنات النعیم.

 آنان که ایمان به خدا آورده نیکوکار شدند، خدا به سبب ایمان، آن‌ها را به راه سعادت و طریق بهشت رهبری کند، تا به نعمت‌های ابدی بهشتی که نهرها از زیر درختان جاری است متنعم گردند. (سوره یونس، آیه ۹)

هوای کوی دوست بی‌قرارش ساخته بود و بهار پرطراوت جبهه و آوای ملکوتی دوستان خدا، میل به پرواز در وجود او بوجود آورده بود. صمد یکی از دو پرستوی مهاجری بود که به شوق دیدار دوست از دیگران گوی سبقت را ربود و از خانواده سرپوش، راه آسمان‌ها را در پیش گرفت. او که در تاریخ ۱۳۳۸/۴/۲۴ در خانواده‌ای مذهبی و مؤمن در نی‌ریز فارس، دیده به جهان گشود. دوره کودکی را در کنار خانواده و دامن پرمهر مادر گذراند و درس‌های اولیه زندگی را از آنان فراگرفت. در سکوت و مهربانی همانند برادر شهیدش محمدتقی در دل‌ها جای گرفته و قلبش مالامال از مهر و عطوفت بود. برای کسب دانش و علم، راهی دبستان شد و دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی نی‌ریز با موفقیت به پایان رساند. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی فضل نی‌ریزی با موفقیت پشت سر گذاشت. هوش و استعداد فراوان، وی را برای ادامه تحصیل به دبیرستان میثمی شیراز کشاند و دوره متوسطه را در آن دبیرستان با موفقیت تمام کرد.
صمد انسانی درستکار و راست‌گو بود و انجام فرایض دینی، مانند نماز، روزه و سایر عبادات را با جدیت و تلاش انجام می‌داد. در مجالس سوگواری سالار شهیدان حسین بن علی (ع) و دیگر مراسم‌های مذهبی حضوری فعال و مستمر داشت. این حضور سبز باعث شده بود که از یاد خدا غافل نباشد و همیشه خود را در محضر خدا ببیند. بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، مدتی را به‌صورت کارمند در اداره بازرگانی مشغول به کار شد، سپس مدتی را هم با جهاد سازندگی نی‌ریز همکاری کرد. صمد حضور در جبهه را بر تمام کارهای دیگر مقدم می‌دانست و در اولین فرصت مناسب با عشق و علاقه فراوان از طریق جهاد سازندگی، در تاریخ ۱۳۶۲/۳/۱۱ به مدت یک ماه و برای بار دوم در تاریخ ۱۳۶۳/۹/۲۶ از طریق بسیج به جبهه اعزام شد. برای مبارزه با دشمن متجاوز به منطقه شرق دجله عازم شد و در عملیات بدر شرکت کرد. او عاشق جبهه و شهادت بود و در این راه از هیچ کوشش و ایثاری دریغ نمی‌کرد. آرزویش این بود که خدا او را قابل بداند و لباس شهادت را بر قامت او بپوشاند. ۱۳۶۳/۱۲/۲۵ دعایش مستجاب شد و بعد از نبردی جانانه با جنایتکاران تاریخ معاصر، قامت رعنایش هدف تیر دشمن واقع شد و جام شهادت را از دست دوست گرفت و به یک‌چشم برهم زدن راهی آستان الهی گردید. شهید دریکی از یادداشت‌های خود آورده بود:
شهادت سرآغاز یک زندگی است نترسم ز مرگی که خود زندگی است
روحش شاد و نامش جاودان



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :