نوشتهها
رویای صادق
آقای اصغر ماهوتی میگوید: قبل از عملیات من به مرخصی آمده بودم. شهید حسین منوری به نیریز آمد و گفت: بچهها منتظر بودند، عملیات میخواهد انجام شود. گفتم: کجا؟ گفت: در منطقه اروند، طرف فاو. گفتم بعید است!. بنظر نمیرسد آنجا عملیات شود. شدت آب طوری بود که هیچکس نمی توانست قبول کند که آنجا عملیات میشود. بهر حال ما به جبهه برگشتیم. شهید سرافراز تا مرا دید خوشحال شد. از او سؤال کردم. کجا میخواهد عملیات شود؟ گفت همین جا و دست مرا گرفت و رفتیم در مینی بوس گردان نشستیم و شروع به صحبت کرد و اینکه:
بعد از من فلان کنید و چنان کنید! من ناراحت شدم. قبلا" ما با هم زیاد در عملیاتها بودیم، هیچوقت حال و هوای او اینطور نبود. این بار خودش میدانست که شهید میشود. البته بعدا" خوابی را که دیده بود برای من گفت. زمانیکه شروع به وصیت کرد، من ناراحت شدم و از مینیبوس پایین آمدم، او آمد و دست مرا گرفت و گفت: بیا گوش کن که من چه می گویم، بالاخره مرا راضی کرد که گوش بدهم .
وی در ادامه می گوید در مراسم صبحگاه آخرین، یعنی ۲۰/۱۱/۱۳۶۴ شهید سرافراز، دست مرا گرفت و جلو صف برد و گفت:
مرا که می شناسید. آقای ماهوتی را هم که می شناسید. همه صلوات فرستادند. بعد ادامه داد: اگر انشاء الله من شهید شدم، آقای ماهوتی به جای من است، بعد سه چهار بار گفت اگر خدای ناکرده، خدای ناکرده ماهوتی شهید شد، آقای محسن خسروی به جای اوست، و اگر انشاءالله محسن خسروی شهید شد، آقای علیرضا اکرامپور بجای اوست و اگر انشاءالله آقای اکرامپور شهید شد و... بعد که صبحگاه تمام شد ما سه چهار تایی از بچهها کنار ایشان نشسته بودیم، گفت: می خواهم یک خوابی که دیده ام برایتان تعریف کنم. شروع کرد و گفت: خواب شهید محمد علی احصایی۱ را دیده ام. در خواب به او گفتم: مگر شما شهید نشده ای؟ گفت: الآن موقع این حرفها نیست، بیا برویم. من همراه با جمعی از شما ( یعنی بچه های گردان ) با شهید احصایی به یک باغ بسیار باصفا رفتیم. بچهها شروع کردند از شهید سرافراز سؤال، که من هم بودم؟ به برخی می گفت: بله بودید و به بعضیها هم می گفت خیر شما نبودید. از جمله خود من سؤال کردم، گفت: شما نبودی، خدا شاهد است تمام کسانی که آن روز گفت، بله بودید، در همان عملیات به شهادت رسیدند و اینکه آن روز صبح سر صبحگاه می گفت اگر فلانی انشاء الله شهید شد همان کسانی بودند که شهید سرافراز می دانست آنها به شهادت میرسند و آنهایی را که می گفت اگر خدای ناکرده به شهادت رسیدند، همان کسانی بودند که شهید سرافراز میدانست به شهادت نخواهند رسید و دقیقا" هم همینطور شد .
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- رویای صادق
- انفجار خودرو حامل مواد منفجره
- حال و هوای معنوی رزمندگان در عملیات ثامن الائمه
- بمباران در جفیر
بیشتر »