نوشتهها
شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید جهانبخش میرشکاری
چهاردهمین روز از مهر سال ۱۳۴۸، زردی برگ درختان و ریزش آنها حکایت از رسیدن فصل خزان را میکرد. صبحگاه همان روز در روستای طشک، از توابع آباده طشک، میان خانوادهای متدین و مذهبی، طفلی چشم به جهان گشود که همراه خود بهار پر طراوت زندگی را در خزان نمایان ساخت. نام جهانبخش را برای او برگزیدند و در دامان پر مهر خود به تربیت وی همت گماشتند. گامهای مصمم خود را برای فراگرفتن دانش به سوی دبستان حکمت روستا برداشت. دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان برد و برای ادامه تحصیل در مدرسه حافظ ثبتنام کرد. با جدیت دوره سه ساله راهنمایی را نیز به اتمام رساند. مشکلات اقتصادی خانواده امکان ادامه تحصیل را از او گرفت و به ناچار در کنار پدر به شغل کشاورزی و کارگری مشغول شد. آنگاه که شانزدهمین بهار زندگی را جشن گرفته بود، از سبعیت دشمن در غارت و کشتار مسلمانان هموطن خود آزرده شد و از طریق بسیج، در تاریخ ۱۲/۹/۱۳۶۴ عازم جبهه شد. در عملیات والفجر ۸ و فتح فاو حضور سبز داشت. ۲۱/۱۱/۱۳۶۴ در حالیکه دلاورانه و با رشادت تمام در مقابل دشمن ایستاده بود، بارش تیر و ترکش قامتاش را شکست و بر خاک انداخت. بالهای سوخته او در طواف شمع هستی، خاکستر شد و نشانی برای آیندگان که راه اورا در پیش گیرند باقی گذاشت. پیکر پاک و مطهر شهید جهانبخش میرشکاری در گلزار شهدای روستای طشک به خاک سپرده شده است.
پدر و مادر وی نقل میکنند: روزی یکی از شهدای روستا را از میادین نبرد آورده بودند. جهانبخش نیز همراه دیگر دوستان به تشییع پیکر آن شهید رفت. وقتی به خانه برگشت، به شدت متأثر بود. رو به ما کرد و گفت: پدر و مادر عزیزم، دلم میخواهد نام من هم در میان نام شهدای انقلاب اسلامی ثبت شود. آرزوی من این است که روزی فیض عظیم شهادت نصیبم شود. سپس کولهبار سفر را بست و در همان ایام عازم جبهه شد.
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید جهانبخش میرشکاری
- شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید قاسم دمیری
- شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید حمزه آزادی
- شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید ذوالفقار بیات
بیشتر »