فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۴ -وصیتنامه شهید حمزه آزادی

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب هدفم از به جنگ رفتن این است که: اولاً خدمتی به اسلام کرده باشم و ثانیاً به فرموده امام خود لبیک گفته [باشم] که می‌فرماید:(هل‌ من ناصر ینصرنی) آیا کسی هست که مرا یاری کند.

من جهاد در راه خدا را انتخاب کردم. آری! باید در رکاب حسین(ع) جنگید و درخت تنومند اسلام را آبیاری کرد. و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل‌الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون. به افرادی که در راه خدا کشته می‌شوند مرده نگوئید چون آنان زندگانی ابدی دارند و شما این را درک نمی کنید. براستی که خدا جان و مال مؤمنین را از آنان خریداری کرده است. آنها که در راه خدا پیکار می کنند یا کشته می‌شوند وعده‌ای است که به حق از جانب خدا در تورات، انجیل و قرآن آمده است. چه کسی با وفاتر به عهد و پیمان از خدا است. پس شما را بشارت به این معامله‌ای که بدان دست زده‌اید و آن پیروزی و رستگاری است.

ضمن اعتقاد به بندگی و یکتا پرستی در برابر خدا و ایمان کامل به اصول اعتقادی شیعه می‌خواهم که در موقعی که شهادت مرا اطلاع دادند هیچکس ناراحت نشود و گریه نکند. چون شرافتمندانه‌ترین مرگ شهادت در راه خدا است.

الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل‌الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عند الله و اولئک هم الفائزون. [۱]

کسانی که در راه خدا جهاد و مبارزه می کنند و جان خود را در راه خدا می‌دهند در نزد خدا بهترین انسانها هستند و رستگارند.

پدر، مادر، خواهران و برادرانم، کشور اسلامی در حال جنگ است و احتیاج به نیروی انسانی دارد؛ وظیفه ما مسلمانان است که بجنگیم و انشاءالله پیروز شویم. به همگی شما توصیه می‌کنم سخنرانی‌های امام را گوش کنید و بین دیگران پخش کنید. در خط ولایت فقیه حرکت کنید که همان ولایت رسول اکرم(ص) است. نمازهای شب را برپا دارید که نماز شب گناهان روز را پاک می‌کند و در آنها امام عزیز، خمینی روح‌الله را دعا کنید. گوش به فرمان روحانیت مسئول و متعهد باشید. تا می‌توانید به اسلام خدمت کنید. دنیا را دوست نداشته باشید که دوستی دنیا آغاز هر گناهی است. دشمن دنیا باشید و [نه] اهل او. دوست بدارید آخرت و اهل او را. امر به معروف کنید و نهی از منکر.

شما که می‌دانید دنیا ارزش ندارد و آخرش مرگ است، چرا مرگ با شرافت را ترجیح ندهید. پس به یاری اسلام بروید و در راه اسلام ایثار کنید تا در آخرت روسفید باشید. ما که زندگیمان خدمتی به اسلام نکرد شاید مرگمان خدمتی باشد به اسلام. پدر و مادر که زحمت‌ها برایم کشیدید، اسلام اجر شما را خواهد داد.

مادرم اجر شما با فاطمه زهرا(ع). پدر اجر شما نیز با ابا عبدالله الحسین(ع). خواهرانم اجر شما با زینب(س).

مادرم، از اینکه من در برابر دستورات شما نافرمانی کردم مرا عفو کنید. پدر، مادر، خواهران و برادرانم، امیدوارم هرگونه ناراحتی از من دیده‌اید، مرا عفو کنید. از مادرم می‌خواهم که شیرش را حلالم کند.

مادر، من که از علی اکبر امام حسین(ع) عزیزتر نیستم که برای اسلام به شهادت رسید، پس بگذارید که کشته شدن و مرگ من هم برای اسلام و در راه اسلام باشد. در ضمن از کلیه اقوام، آشنایان، دوستان، همسایگان و هر کسی که به نحوی با من تماس داشته، می‌خواهم در برابر خطاهایم مرا عفو کنند و ببخشند.

از کلیه اقوام می‌خواهم که بخاطر من لباس سیاه بر تن نکنند و گریه نکنند، بخصوص شما پدر، مادر، خواهران و برادرانم. شهید کاری که می‌کند برای رضای خدا است و در راه اسلام است. ای پدر و مادر! اگر در بین راه کربلا شهید شدم، در کربلا و اگر در نجف شهید شدم، در نجف و اگر جای دیگر شهید شدم در رضوان شهدای آباده طشک بخاک بسپارید. از خدا بخواهید که این هدیه ناقابل را از شما بپذیرد. در روز جمعه مرا بخاک بسپارید.

اللهم انزع العجب و الریاء و الکبر و البغی و الحسد و الضعف و الشک و الوهن و الاسقام و الخذلان و المکر و الخدیعه و البلیه و الفساد و من سمعی و بصری و جمیع جوارحی و خذ بناصیتی الی ما تحب و ترضی…

پروردگارا! خودبینی، ریا، تکبر، ستمگری، حسادت، ناتوانی و تنبلی، دودلی، پریشانی، خواری، فریب و نیرنگ، بلای ناگوار و تبهکاری را از چشم و گوش و همه اعضای من دور کن و مرا به هر طرف که دوست داری و می‌پسندی راهنمایی کن.

اللهم اصلح لی دینی الذی هو عصمه امری و دنیای الذی فیهما معاشی و اصلح لی آخرتی التی فیهما معادی و اجعل الحیوه زیاده لی فی کل خیر...

بارالها! اصلاح کن برایم دین مرا که نگهدار امر من است و دنیایم را که در آن معاش من است و آخرتم را که در آن معاد من است و زندگی را چنان قرار بده که خوبی را برایم افزون کند.

ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین.

پروردگارا! بریز بر ما شکیبایی را و استوار ساز پاهای ما را و یاری کن ما را بر گروه کافران.                                                                            دیگر وصیتی ندارم.

 والسلام

۴/۸/۱۳۶۳

چهارم آبان ۱۳۶۳، روز جمعه

 


[۱]سوره  انفال، آیه 7۴ .

 



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :