نوشتهها
شهدا سال ۶۴ -دست نوشته شهید حمید کیوانی
۱- ... آری! برادرم، آفتاب بالاخره از یک گوشه آسمان سر میزند و رود هم مسیر خود را مییابد و انسان نیز با همه نعمتها، بالاخره سرانجامی دارد و میبایست از راهها، بلندیها، گودیها و... بگذرد و میبینی که میگذریم، ولی آنچه مهم است، چگونه گذشتن است و در نزد خدا خوب گذشتن...
۲- ... شهدا حکمت آفرینش انسان را در عمل به فرشتگان نشان دادند.
۳- ... مجید محمدزاده آمیزهای از قهر و عشق بود. مجید چون آهن به آهنربای اسلام و امام(ره) جذب شده بود و همه عوالم دست بدست هم میدادند تا او را جدا کنند، توهین، درگیریها، جنگ و... لکن پیکرش را جدا کردند اما خودش را هرگز، شهید شد تا از حسین(ع) جدا نشود.
۴- ... وابستگی به خون پیدا کردهایم، به امید به اینکه هر چه زودتر حرکت کنیم، تا در کربلا از مصیبتهایی که بر ما وارد شده پیش حسین(ع) شکایت کنیم، پرچم سرخ حسین(ع) در حرکت است بدنبالش باشیم.
۵- ... اصلاً میدانید معنی «پیروزی خون بر شمشیر» یعنی چه؟ یعنی همین که خون مظهر استقامت باشد. خون یعنی گذشت، یعنی فنا، یعنی عشق و یعنی عبودیت خدا و پیروزی خون بر شمشیر هم برای این است و بدین معنی است که واژهها، اصالت و ارزش یابد و بهتر بگوییم معنیاش این است که شهید میدهیم تا روشن شود که شمشیر دست کیست؟ خون میدهیم تا شمشیر دست عشق باشد، چون اگر شمشیر را از دست خون بگیرند زنگ میزند، شمشیر باید به دست عشق باشد، یعنی شما عاشقان....
۶- ... اماما! با همه بزرگیات در قلبهای کوچک ما جای داری.
۷- ... امام آمد و پروانه شدن را در بین جوانان راه انداخت و جوانان عاشق گرد شمع جمالش عاشقانه پروانه شدند و سوختند.
۸- ... بدانید که علم بدون عمل خانه بر موریانه ساختن است.
۹- ... بسیج کانون محبتها و عشق به خداست، بسیج کانون انسانهای عاشق است، امید امام بسیج است.
۱۰- ... اکنون خود را چون «نی» بریده از نیستان مییابم که همواره از فراق، اضطراب، حسرت، انتظار، بیزاری، عشق و درد مینالد و هر چه بیشتر به خود فرو میروم تنهاتر میشوم و هم دیوانهتر، این است که پیوندهای ناخودآگاه خود را با زندگی میبرم و از جمع نیز جدا میشوم و آن گاه بریدن از جهان و جدا از جمع «در تنهایی» ناراحتم میکند. چه کسی است که درد من و درد ما را بفهمد، میدانی «نی» که از نیستان جدا شد، سعی میکند در مسیر تنهایی برای جدایی خویش مأنوس و همدردی بیابد و یا خود را به کمند عشقی بنهد تا از رهایی رها شود و با دلی پیوند بگیرد، من خود را چنین یافتهام...
۱۱- ... دیگر آن شوق و سوز وگداز درون و آن التهاب سرشار از عشق به امام و ولایت تا این لحظه موفقم نمیدارد که بنویسم، آنها که با من سر و سودایی داشتهاند، همهشان عین وصیت من هستند، پیامشان، پیام من، نگاهشان، امیدشان و درد و داغ دلشان، شادی و غم من هستند، همه و همه تجلی وصیت این حقیرند، وصیتم همان وصیت مجید محمدزاده است که برویم و عصای دست امام باشیم و دیوانهوار بگوئیم:
«روح منی خمینی»
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۴ -دست نوشته شهید حمید کیوانی
- شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید حمید کیوانی
- شهدا سال ۶۴ -وصیتنامه شهید حمید کیوانی
- شهدا سال ۶۱ -زندگینامه شهید حمید یاقوتی
بیشتر »