فهرست دانشنامه دفاع مقدس

نوشته‌ها

شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید حمید کیوانی

هر بار که یاد دوست به سراغت می‌آید و انتظار رو به پایان می‌رود، هر بار نو، هر بار تازه و هر بار اولین باری است که دوست تلنگر توجهی به پنجره دلت می‌زند. دلت، گرفته است. پنجره را که می‌گشایی و یادی از او می‌کنی، عطری تازه در مشام زندگی‌ات حلول می‌کند و نوایی تازه از تارهای هستی‌ات بر می‌خیزد.

آری! یاد از حمید است که ۱/۱/۱۳۳۹ در خطه دلیر مردان گردان کمیل، شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای مذهبی همراه با حلول سال نو، حلول نمود و بهاری زیباتر از بهار طبیعت را به خانواده خود هدیه کرد. دوران طفولیت خود را در شرایطی پشت سر گذاشت که دائم شوق فراگیری آیات قرآن را داشت. آنگاه که به سن علم آموزی رسید، در دبستان فرهنگ اسلامی دوره‌ ابتدایی را آغاز کرد و با موفقیت به پایان رسانید . بعد از آن وارد مدرسه راهنمائی شهید مفتح شد و با توجه به استعداد سرشاری که داشت این مقطع تحصیلی را نیز با موفقیت به پایان برد. سپس به دبیرستان شهید بهشتی رفت و به ادامه تحصیل پرداخت. در همان زمان دوستان زیادی داشت که اکثر آنها به شهادت رسیده‌اند، مانند: شهید مجید محمد‌زاده و... حمید، در آزمون سراسری شرکت کرد وبا پذیرش در دانشگاه صنعتی اصفهان، تحصیلات عالیه خود را آغاز کرد. با شنیدن ندای هل من ناصر خمینی(ره) که جوانان را برای مقابله با متجاوز فرامی‌خواند، سنگر دانشگاه را رها کرد و به جمع رزمندگان کمیل پیوست. حمید، که وجودش سرشار از اخلاص و ایمان مذهبی بود، در مبارزات قبل از انقلاب نیز حضوری مستمر و فعال داشت و با شروع نهضت اسلامی، به همراهی دیگر یاران فداکار خود از جمله شهید مجید محمدزاده به جرگه مبارزین علیه رژیم ستم‌شاهی پیوست و در قالب تشکل‌های انقلابی و مذهبی نقش به سزائی در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا نمود. سال ۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسداران در آمد و مدتی نیز مسئول اطلاعات سپاه بود. همزمان با شروع جنگ تحمیلی، لباس مقدس سربازی را به تن کرد و مدت سه ماه داوطلبانه در جبهه حضور یافت. پس از آن نیز در سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴، چهار مرحله دیگر به جبهه اعزام شد و در عملیات‌های بیت‌المقدس، فتح خرمشهر، فتح‌المبین و عملیات والفجر ۸ به عنوان نیروی رزمنده حضور داشت و چنانکه همسنگران این عزیز به عنوان خاطره، نقل می‌کنند: حمید عشق و علاقه وصف ناپذیری نسبت به امام(ره) داشت و اصلاً ذوب شده در وجود امام بود. به نماز شب و انجام واجبات الهی بسیار مقید و علاقه‌مند بود. سرانجام ۲۷/۱۱/۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ در محور فاو ـ ام‌القصر، در حالیکه به همراه تعدادی از همرزمان خود به محاصره دشمن درآمده بود، بانگ «ارجعی» را به گوش جان شنید و عاشقانه راهی آستان مقدس دوست شد تا در دیار «عند ربهم یرزقون» آرام گیرد.

جسم پاکش پس از یازده سال مفقود بودن، در تاریخ ۶/۸/۱۳۷۵توسط گروه تفحص هویدا شد و برای تسلی دل چشم انتظارانش به زادگاهش بازگشت و در جوار دیگر همرزمان خود در گلزار شهدای نی‌ریز به خاک سپرده شد.

راهش پررهرو و نامش جاودان



کلمات کلیدی


نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي:


اطلاعات:

  • مرجع: مهین مهرورزان (نی‌ریز در جنگ)
  • نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
  • نوع مدخل: نوشتار
  • تاریخ ثبت:1391/12/3

عکسهای مرتبط :

نوشته های مرتبط :

ویدئوها مرتبط :