نوشتهها
شهدا سال ۶۴ -وصیتنامه شهید محمدحسین نیک منش
بسمالله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیلالله فیقتلون، فیقتلون وعداً علیه حقاً فی التوراتِ و الانجیلِ و القرآنِ و من اوفی بعهدهِ من الله فستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم.
خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها درراه خدا جهاد میکنند که دشمن دین را به قتل رسانند و یا خود کشته شوند. این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد کیست؟ ای اهل ایمان! شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معامله باخدا و در حقیقت سعادت و پیروزی بزرگی است. (سوره توبه، آیه ۱۱۱)
اشهد ان لاالهالاالله و اشهد انّ محمداً رسولالله و اشهد انّ علیاً ولیالله. شهادت میدهم که پروردگارم الله است و هیچ خدائی جز او نیست و شهادت میدهم که محمد (ص) بنده و فرستاده خداست و شهادت میدهم مولا علی (ع) ولی خداست.
سپاس خدای را که به من توان داد تا بتوانم در این زمان خدمتی را که در حد توانم است درراه رضای او انجام دهم. سپاس خدای را که در این لحظه این شهادتهایی را که ذکر کردم، بر زبانم جاری نمود. امیدوار به ذات اقدسش هستم که در هنگام مرگ هم بتوانم این جملات را بیان کنم. من کوچکتر و حقیرتر از آنم که بتوانم وصیتی به شما مردم شهیدپرور بکنم (اما ازآنجاکه تکلیف ایجاب میکند) اما چه کنم که این مسئولیت برگردنم است، وگرنه شهدای قبل از من حجت را بر همه تمام کردند و تمام وصایایی را که باید بکنند کردند. ای برادران و ای عزیزانم! من هم همانند تمام شهدا که عمده وصیتشان تنها نگذاشتن امام عزیز است، این وصیت را به شما میکنم که این فرزند فاطمه را، این معصوم زمان را، این نستوه را، تنها نگذارید که فردا در مقابل فاطمه زهرا (س) نمیتوانید سربلند کنید. همچنین مسئله جنگ را سرلوحه تمام مسائل خود قرار دهید، چراکه این جنگ نعمت و امتحانی است که خداوند برای ما قرار داده است و خداینکرده نکند لحظهای شیطان شما را فریب دهد و از جنگ کنار بکشید تا قومی دیگر بیاید و لحظهای غافل شوید. از جنگ کنار نکشید تا نکند خداینکرده همانطور که ما امروز لعنت بر مردم زمان امام حسین (ع) میکنیم، نسل آینده، لعنتمان کند و این مسئله را در تمام طول زندگیتان بدانید که اگر امروز اسلام را یاری نکنیم، فردا قومی میآید که این کار را انجام میدهد. این را هم بدانید که اسلام به هیچیک از ما احتیاجی ندارد، این ما هستیم که به اسلام احتیاج داریم. بیایید، مردانه به جبههها بیایید و این جنگ را هر چه سریعتر به نفع اسلام تمام کنید؛ اما ای دوستان و آشنایان! مبادا مردن در رختخواب را انتخاب کنید که فردا در مقابل حضرت علی (ع) نمیتوانید سربلند کنید و همچنین نمیخواهد برای من تأسف بخورید زیرا که من راه خود را آگاهانه و با شناخت کامل انتخاب نمودهام. بیایید، به فکر آخرت خود باشید. همچنین نگذارید مسجدها خالی بماند، در نماز جماعت و جمعه شرکت کنید (مسجدها را پرکنید) و از تفرقه و تشتت بپرهیزید. نسبت به انجام فرایض مذهبی مقید باشید تا آنجا که ممکن است نوافل و مستحبات را بجا آورید؛ اما ای خانواده عزیزم! ممکن است جسدم به دستتان برسد یا نه. همچون هزاران شهدای گمنام مفقود دیگر، مفقود شوم؛ بالاخره درهرحال صابر باشید، زیرا خدا با صابران است. خوشحال باشید که توانستید امانتی را که حضرت باریتعالی به شما داده بود به بهترین وجه تحویل صاحبش بدهید. ای پدر عزیزم! میبخشید که در دنیا نتوانستم برایتان فرزند خوبی باشم، ولی شاید در آخرت باعث سربلندی شما شوم. همچنین ای مادرم! میبخشید که نتوانستم حقی را که بر گردنم دارید، بجا آورم. امیدوارم در آخرت در پیشگاه حضرت زهرا (س) سربلند و سرافراز باشید و در مرگ من ضجه نکنی، شاید باعث خوشحالی افرادی شود. همچنین این را بدان که زینب سلام الله علیه در یک صبح تا عصر، داغ ۷۲ تن را دید، از امام حسین (ع) و علیاکبر تا حبیب بن مظاهرها را و بالاخره صبر کرد و شما هم صبر کنید تا بتوانید مقداری تسکیندهنده خانوادههای شهدایی که چند شهید در یک خانواده دادهاند باشید؛ اما ای برادرم! مرا ببخش که نتوانستم برادر خوبی در زندگی برای تو باشم. ولی خوب، حلالم کن و سعی کن که در سنگر معلمی بتوانی شاگردانی را تربیت کنی که بتوانند ادامهدهنده راه تمام شهدا باشند؛ اما ای خواهران عزیزم! میبخشید که نتوانستم در طول زندگی برای شما برادر خوبی باشم و شاید هم در زندگیام براثر کودکی اذیتتان کرده باشم، خلاصه حلالم کنید و زبانم الکن است که بخواهم بگویم همچون زینب (س) صبور و مقاوم باشید، زیرا که زینب (س) خیلی بزرگ بود. امیدوارم خداوند به خاطر صبر و نماز شبهای خرابه شامش، از گناهان من درگذرد و قبولم کند. شما هم تا میتوانید صبر کنید. حجاب خودتان را حفظ کنید و در تمام احوال به یاد خدا باشید. همچنین از خانواده عزیزم میخواهم که مجالس را برای من کم بگیرید و همچنین برایم زیاد پوستر چاپ نکنید. همچنین یک جمله که شما خودتان بارها میگفتید و آن اینکه هیچچیز از بنیاد تا میتوانید قبول نکنید. ضمناً دو روز کفاره روزه بدهکارم که ۳۱ روز پیدرپی، ۶۰ روز اول را گرفتهام و کفاره یک روز و سی روز باقیمانده را اگر میتوانید بجا آورید. مقداری پولدارم که آنها را پدرم هر طور که صلاح میداند، خرج کند. نمازم را اگر میشود یک روحانی رزمنده بخواند و اگر هم نشد، آقای حجه الاسلام سید محمد فقیه در مسجد جامع مهدی (عج) کنار تربت آقای فال اسیری، این سید با آبرو در نزد خدا، بخوانید، شاید خداوند بهواسطه ایشان یک لطفی هم به ما بکند. بعد از نماز برای من طلب مغفرت بکنید و مردم هم آمین بگویند. اگر توانستید سه شب اول قبر را بالای سرم قرآن بخوانید. هر کس طلبی از من دارد به پدرم مراجعه کند و دریافت کند، از همه حلالبودی میطلبم.
والسلام علی من التبع الهدی
۱۳۶۴/۱۱/۱۶ پادگان امام
قطعه شعری، سروده شهید محمدحسین نیک منش:
با پر کشیدن از قفسها
بیچارگی را چاره کردیم
زین پس تمام کوشش ما
پرواز خواهد بود، پرواز
سوی جهانی شاد و آزاد
با آسمان پاک و دلباز
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: مهین مهرورزان (نیریز در جنگ)
- نویسنده/گردآورنده: غلامرضا شعبانپور
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1391/12/3
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید سید محمد حسین موسوی
- شهدا سال ۶۴ -وصیتنامه شهید محمدحسین نیک منش
- شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید محمد حسین لاله
- شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید محمدحسین (حسن) فیضآبادی
بیشتر »