دانشنامه نی‌ریز و دفاع مقدس

نوشته‌ها

این بار قصه محمد را حکایت می‌کنیم، همانی که در تاریخ ۱۳۴۷/۳/۱، میان خانواده‌ای زحمتکش و مذهبی، در شهرستان نی‌ریز به دنیا آمد و در طول عمر پربرکت خود، اندیشه‌ای جز رضایت خدا در سر نداشت. دوران کودکی را به‌سرعت پشت سر گذاشت و کیف به دست گرفت و راهی دبستان فرهنگ اسلامی شد. دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان رساند و دوره راهنمایی را در مدرسه شهید مفتح آغاز و سپری کرد. سپس برای ادامه تحصیل، دوره متوسطه را در هنرستان فنی شهید باهنر نی‌ریز آغاز کرد. تاخت‌وتاز دشمن‌فریب خورده در مرزهای جمهوری اسلامی ایران و موشک‌پرانی به شهرهای این مرزوبوم، طاقت او را طاق نمود. علی‌رغم اینکه پانزده سال بیشتر نداشت، سنگر تحصیل را رها و لباس رزم به تن کرد. با جلب موافقت مسئولین ستاد اعزام، راهی مناطق نبرد شد. برای اولین بار ۱۳۶۲/۱۱/۱۶، به‌سوی جبهه رفت و ۱۳۶۳/۳/۱ به زادگاهش بازگشت. برای بار دوم، از ۱۳۶۳/۱۰/۴ تا ۱۳۶۴/۱/۱۷ در جبهه‌های نبرد علیه دشمن متجاوز شرکت کرد. برای آخرین بار در تاریخ ۱۳۶۴/۷/۲۲ عازم جبهه شد و در جمع دلاور مردان گردان کمیل به فراگیری فنون غواصی پرداخت. محمد، ماه‌ها آموزش‌های سنگین غواصی را در بوشهر و کرمان و... فراگرفت تا برای گذشتن از موانع آبی اروندرود و شکستن خط دشمن خود را آماده سازد. با آغاز عملیات والفجر ۸، به همراه دیگر هم‌رزمان غواص خود در گردان کمیل، در شامگاه ۱۳۶۴/۱۱/۲۱، برای درهم شکستن خطوط مستحکم دشمن در آن‌سوی اروندرود، تن‌های خود را به امواج خروشان اروند سپردند و در عریض‌ترین نقطه آن یعنی دهانه خلیج همیشه فارس، به سمت سنگرهای دشمن حرکت کردند. بارش باران پیش‌بینی‌نشده در شب عملیات و خروش غیرعادی اروند، اختلالاتی در پیشرفت رزمندگان به وجود آورد و تعدادی از آن‌ها، همچون محمد صفایی، در میان امواج کوبنده اروند با رقص موج‌ها همراه شدند و برای همیشه از میدان نبرد جدا گشتند. اروند جسم آنان را به دریا سپرد و دوستان محمد تن خسته و رنجورش را از دریا باز پس گرفتند و با اندوه و حزن فراوان، به زادگاهش آوردند و در میان دیدگان اشک‌بار همشهریانش در گلزار شهدای نی‌ریز به خاک سپردند.

روحش شاد و نامش جاودان

نام:
ايميل:
وب:
شماره امنيتي: