نوشتهها
خسرو و شیرین (اثر شعله نیریزی)مهمترین و تنها اثر مدون شعله نیریزی، مثنوی خسرو و شیرین است. این مثنوی به تقلید از مثنوی خسرو و شیرین نظامی گنجوی به بحر هزج مثمن مقصور در داستان عشق خسرو به شیرین و عشق فرهاد به شیرین سروده شده است. شعله این مثنوی را به معتمدالدوله فرهاد میرزا تقدیم کرده و به گفته مؤلف تذکره مرآت الفصاحه، صد تومان از معتمدالدوله انعام گرفته است. این موضوع که وی برای تقرب به دستگاه فرهاد میرزا و عذر گناهان گذشته آن را به نظم آورده است، چندان صحیح به نظر نمیرسد. زیرا چنانکه در خاتمه مثنوی سروده، وی طبعی بلند و همتی عالی داشته و نیازی به توجه و عنایت دیگران نداشته است:
مرا در سفره گر نان جَوین است چه بندم در مرا در خانه این است
نیارم روی دل در سفره کس که این نان جوینِ من، مرا بس
چو در کنج قناعت کردهام جای چرا بیش از گلیم خود کشم پای
ظاهراً وی این مثنوی را به خواهش و درخواست دوستان و همدمان خود سروده است:
حریفان لب به طعنم باز کردند ملامت هر طرف آغاز کردند
که تا چندت چنین خاموش بودن زبان بستن سراپا گوش بودن
زبان بگشا که چون افزون شود غم چو بیرون آید از دل، غم شود کم
چو دیدم همدمان را سخت در کار سخن سر کردم از خاطر بهناچار
همچنین پس از پایان یافتن داستان خسرو و شیرین و بعد از خاتمه کتاب، مثنویای در مدح معتمدالدوله فرهاد میرزا سروده که بهاحتمال، بعدها ضمیمه این کتاب آورده شده است. این موضوع خود نشاندهنده آن است که شاعر، این سروده را به جهت تقرب به فرهاد میرزا نسروده است.
برخی گفتهاند که نام این اثر "شیرین و فرهاد" بوده که خود شاعر این نام را برگزیده، لیکن بعدها به "خسرو و شیرین" تغییر نامیافته است. داور نیز در تذکره مرآت الفصاحه آن را "شیرین و فرهاد" خوانده، اما در تذکره شعاعیه که مؤلف آن از مصاحبان شعله بوده، از این مثنوی بانام خسرو و شیرین یادشده است. از اینرو، هردو احتمال میتواند صحت داشته باشد.
چنانکه خود شاعر گفته، غم و اندوه و تلخکامیها، سبب شد که مدتی در سرایش این مثنوی تأخیر شود.
شعله باوجود تواناییاش در سرودن شعر، امّا در برابر نظامی و مثنوی خسرو و شیرین او اظهار فروتنی و عجز کرده است:
سخن گر نیک یا بد مایه این است نجویم برتری چون پایه این است
کسان را گنج معنی بود در بر گدائی چون شود با شه برابر
بههرحال، این مثنوی یکی از زیباترین و دلنشینترین سرودههاست و به گفته شعاع ازملک: "سخنش در تمامی، شعبهای است از بحر طبع جامی و شعلهای از نار عشق نظامی. آن مثنوی مطبوع و معروف است و به نیکویی در همه شهر و دیاری موصوف". البته تأثر او را از مثنوی معنوی بهویژه در آغاز کتاب "در توحید حضرت باری..." نباید نادیده گرفت.
شعله، نخست، چون سنت شعر پارسی، به توحید حقتعالی و مناجات حضرت حق، سخن را آغاز کرده، پس از آن به نعت رسول اکرم (ص) و مدح و ستایش امیرالمؤمنین (ع) پرداخته است. وی پس از چند مثنوی در تعریف سخن، در تمثیل، در تعریف طبع، در تعریف عشق و چند حکایت، به اصل داستان پرداخته است.
شعله برخلاف نظامی که داستان خود را با شرح زندگانی و مدح و ستایش خسرو آغاز کرده، از شهره شدن شیرین در نیکویی سخن به میان آورده و به توصیف جمال و زیبایی شیرین پرداخته است. در اینجا بهاختصار به مقابله ابیاتی از خسرو و شیرین شعله با خسرو و شیرین نظامی اشاره میکنیم:
نظامی: نگهدارنده بالا و پستی گواه بر هستی او جمله هستی
شعله: زمین تا آسمان مه تا به ماهی به یکتایی او دارد گواهی
نظامی: چراغم را ز نور خویش ده نور سرم را ز آستان خود مکن دور
شعله: دلم را از هدایت بخش نوری کزان نورم پدید آرد سروری
دل سرگشته را کن رهنمایی چراغ عقل را ده روشنایی
نظامی: محمد کافرینش هست خاکش هزاران آفرین بر جان پاکش
چراغافروز چشم اهل بینش طراز کارگاه آفرینش
شعله: محمد باعث ایجاد عالم چراغ محفل اولاد آدم
طفیل هستی او جمله اشیا ز نورش عالم ایجاد برپا
نظامی: گر اندیشه کنی از راه بینش به عشق است ایستاده آفرینش
شعله: همه سرمایه ایجاد عشق است جهان را غایت بنیاد عشق است
شاید بتوان گفت، تصویری را که شعله از عشق خسرو به دست داده، عمیقتر و خالصانهتر از تصویری است که نظامی به نظم آورده است. در داستان نظامی، خسرو به شاپور میگوید:
وز آهن دل بود، منشین و برگرد خبرده تا نکوبم آهن سرد
اما در داستان شعله، خسرو فقط عشق و وصال شیرین را طالب است و حتی این اندیشه را که نتواند به محبوب برسد، به خود راه نمیدهد.
سرم کز افسر شاهیش عار است نثار خاک پای آن نثار است
شعله درجای جای مثنوی خود، داستانهای کوتاهی، ازجمله حکایت یوسف و زلیخا را نیز نقل کرده و تمثیلهایی آورده است. وی در پایان مثنوی، غرض خود را از این مثنوی، شرح و بیان داستان عشق دانسته و گفته است:
غرض زین گفتگو دستان عشق است مکان و لامکان میدان عشق است
بیفتد تا ز رونق عشق سرکش فروزان شعله سوزان ز آتش
بنه بر روی این افسانه سرپوش مبادا در جهان این قصه خاموش
از مثنوی خسرو و شیرین شعله نیریزی نسخهای نزد آقای علوی در نیریز موجود است. همچنین این اثر نخستین بار ـ به خط آقا سید محمدبنمیرزا ابوالفتح نیریزی متخلص به میر و معروف به آقا میرزا به خط نستعلیق ـ در بمبئی به سال ۱۳۰۸ ه. ق. با سرمایه و اهتمام آقا میرزا ابراهیم صاحب تاجر شیرازی به چاپ سنگی رسید. پس از آن، بارها در سالهای ۱۳۲۷ ه. ق. و ۱۳۲۸ ه. ق. در بمبئی و اصفهان به صورت سنگی چاپ شد.
مرحوم نورانی وصال در سال ۱۳۴۳ ش.، این اثر را همراه با مقدمهای در شرح احوال شاعر در شیراز (انتشارات کتابفروشی معرفت شیراز) به چاپ رساند.
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: کتاب تاریخ و فرهنگ نیریز
- نویسنده/گردآورنده: محمد جواد شمس نیریزی
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1392/3/4
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- خسرو و شیرین (اثر شعله نیریزی)
- خسرو و شیرینِ شعله ی نیریزی
- شرح حال شعله نیریزی
- سوال و جواب شیرین و فرهاد(اثر شعله نیریزی)
بیشتر »