نوشته‌ها
در تعریف عشق(اثر شعله نیریزی)
نبودى عشق اگر عالم نبودى دد و دام و بنى آدم نبودى
نبودى عشق بلبل گر عنان پیچ نبود از خوبى گل داستان هیچ
نبود ار سوزش پروانه در شمع کجا بودى نشان از خوبى جمع
نگشتى شهره گر مجنون در ایام کس از لیلى نبردى در جهان نام
ز وامق گر نبودى شور و غوغا شدى در دلبرى کى شهره عذرا
ز کوه بیستون فرهاد مسکین نهاده تا قیامت نام شیرین
همه سرمایه ایجاد عشق است جهان را غایت بنیاد عشق است
خوشا عشق و خوشا سر منزل عشق بود هستى عجین ز آب و گل عشق
نباشد عشق را زانجام و آغاز که اوج لامکانش هست پرواز
ره عشق است اول تنگ و باریک چو عهد نونیازان سست و باریک
اگر در خاطر کس ریشه راند هزاران عشوه و اندیشه داند
نهد پا در بیابان جنونش کند در چاه مشتاقى نگونش
بلى حُسن است خازن، عشق چون شاه کسى در بنگه عشق ار کند راه
کند صیدش به زخم تیر، پرتاب نهد اندر کف حسن جهان تاب
سپارد حُسن، در دشت جنونش جنون باشد به هرجا رهنمونش
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: کتاب تاریخ و فرهنگ نیریز
- نویسنده/گردآورنده: محمد جواد شمس نیریزی
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1392/3/4
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- در تعریف عشق(اثر شعله نیریزی)
- خسرو و شیرینِ شعله ی نیریزی
- سوال و جواب شیرین و فرهاد(اثر شعله نیریزی)
- خسرو و شیرین (اثر شعله نیریزی)
بیشتر »