نوشتهها
اردشیر بابکان، زادهی بختگان - قسمت دومقسمت اول این مقاله را در بخش نخست اردشیر بابکان، زاده ی بختگان بخوانید.
اردشیر از منظرِ فردوسی
بخش آخر شاهنامهٔ فردوسی به شاهان ساسانی اختصاص دارد که در پی احیای عظمت امپراتوری باستانی ایران بودند. بنیانگذار این سلسله، پادشاه جنگجو، اردشیر بود که اجدادش از پایینترین طبقات اجتماعی برخاسته بودند تا سرنوشت بزرگ خویش را محقق سازند.
تاجگذاری
اردشیر ظاهراً حدود سپتامبر سال ۲۲۶ میلادی در تیسفون تاجگذاری کرد. یادگار آن در نقشهای برجستهٔ صخرههای پارس باقی است. (۱۹)
ممکن است تاجگذاری اردشیر در تنگهٔ نقش رجب نزدیک استخر اتفاق افتاده باشد؛ زیرا که اردشیر و شاهپور در این نقطه جلوسِ خود را در سنگ حجاری کردهاند. مجلس تاجگذاری اردشیر در دو محل دیده میشود یکی در نقش رجب و دیگر در نقش رستم کنار دخمهٔ سلاطین هخامنشی. (۲۰)
کُنِش، مَنِش و گفتههایی از اردشیر
اردشیر مردی مدبر و مدیر و سرداری جنگجو بود. (۲۱)
وی سرداری مقتدر و کشور ستان و پادشاهی مدبر بود. (۲۲)
«اردشیر شاهنشاهی باتدبیر و آبادگر بود. اوست که میگوید: مُلک حاصل نگردد مگر به لشکر، لشکر فراهم نشود مگر به زر، زر به دست نیاید مگر به کشاورزی، و آبادی و زراعت بدون عدل و داد صورت نبندد.»(۲۳)
اما اردشیر بابکان بزرگتر چیزی که از وی روایت کنند آن است که وی دولتِ شدهٔ عجم را بازآورد و سنتی از عدل میان ملوک بنهاد و پس از وی گروهی بر آن رفتند و لَعَمری (۲۴) این بزرگ بود ولیکن ایزد عزّ و جل مدت ملوکِ طوایف به پایان آورده بود تا اردشیر را آن کار بدان آسانی برفت (۲۵)
هیچیک از پادشاهان ساسانی بهاستثنای اردشیر اول و انوشیروان و خسر ابرویز؛ مانند وهرام پنجم محبوب عام نبوده است (۲۶)
یکی از اندرزهایی که فردوسی در شاهنامه به اردشیر نسبت میدهد:
سرِ تخت شاهان بپیچد سه کار
نخستین ز بیدادگر شهریار
دوم آنکه بیمایه را برکشَد
ز مرد هنرمند برتر کَشد
سه دیگر که با گنج خویشی کند
به دینار کوشد که بیشی کند
سعدی مضمون قطعهٔ مشهور خویش را با مطلع زیر از گفتار منسوب به اردشیر اقتباس کرده است (۲۷)
بنیآدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
فردوسی فرماید:
همان رسمِ شاهِ بلند اردشیر
بجای آورم با شما ناگزیر
ز دهقان نخواهم جز از سی یکی
دِرَم تا به لشکر دهم اندکی
بر ما شمارا گشاده ست راه
به مهریم بر مردمِ دادخواه
به هر سو فرستیم کارآگاهان
بجوییم بیدار کار جهان
نخواهیم هرگز جز از آفرین
که بر ما کند موبِد پاکدین
اقدامات اردشیر
اردشیر در دورانِ سلطنت خویش اقدامات نمایانی در جهت رفاه و آسایش مردم و ایجاد آرامش و سکون در همهٔ نقاط کشور به عمل آورد. ازجمله آنکه برای جلب دلهای مردم و بهویژه روحانیون و مغان، مذهبِ زردشت را در سراسر کشور رسمیت بخشید. در اجرای این منظور، دستور داد آتشکدههای خاموش را روشن سازند. همچنین موبد موبدان رئیس روحانیان زرتشتی را مقامی بلند داد تا با اتکا به مذهب، نیرو و قدرت سلطنت را افزون سازد و بهفرمان اردشیر، اوستا - که جمعآوری آن از زمان بلاش پادشاه اشکانی آغازشده بود - مرتب و منظم شد. در این امر، تَنسَر موبد موبدان مساعدتهای زیادی مبذول داشت.
رئوس سایر اقدامات اردشیر را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
۱- تقسیم مردم به طبقات مختلف، تعیین حداقل معیشت برای هر طبقه و جلوگیری از تجمل و تفنن بیهوده.
۲- احیای سپاه جاوید آنکه در زمان هخامنشیان وجود داشت.
۳- توجه ویژه به امنیت عمومی بهتوسط مأمورانی که از مرکز به نقاط مختلف کشور فرستاده میشدند. (۲۸)
احیای سرزمینهای ازدسترفته
وقتی سلسلهٔ ساسانی در ایرآنجانشین سلسلهٔ اشکانی شد، اردشیر تصمیم گرفت که دولت هخامنشی را که پیش از حملهٔ اسکندر در ایران حکومت میکرد احیا کند. وی برای خود سلسلهٔ نسبی ساخت که به سلاطین هخامنشی میرسید، و اراده کرد که در ایالات شاهنشاهی او فقط لهجهای را به کار برند که کمتر با زبانهای خارجی مخلوط شده باشد. اردشیر چنین طرح ریخته بود که کشورهایی را که سابقاً در دست هخامنشیها بود و اکنون قسمتی از آن را مردم «یوچه» (زردپوستان شرقی) در مشرق و قسمت دیگر را رومیها در مغرب تصاحب کرده بودند از آنها پس بگیرد. (۲۹)
توسعهٔ اقتصادی
نخستین عامل در توسعهٔ اقتصادی ساسانیان تسلط بر خلیجفارس بود. به این منظور از زمان اردشیر یکم به بعد چندین بندر در دو سوی ایرانی و عربی خلیجفارس احداثشده بود. (۳۰)
رونقِ دریایی
بحرین به دست اردشیر یکم فتح شد و یمن در سال ۵۷۰ میلادی توسط خسرو یکم تسخیر شد. (۳۱)
نیروی دریایی ساسانیان از آغاز و هنگام فتح ساحل غربی خلیجفارس توسط اردشیر یکم مؤثر واقع شد. تسلط بر خلیجفارس ازلحاظ اقتصادی، ازنظر پاکسازی آن از دزدان دریایی، جلوگیری از دستاندازیها و تجاوزات رومیان و نیز مهار عشایر عرب برای ساسانیان یک ضرورت نظامی شمرده میشد. بنا به گزارش طبری هر کشتی ایران قادر به حمل صد مرد بود. (۳۲)
بحریهٔ ایران در زمان ساسانیان در خلیجفارس بسیار توانا بوده است و ظاهراً تواناترین نیروهای دریایی آن زمان به شمار میرفته و مؤسس آن را اردشیر بابکان باید دانست. زیرا که نوشتهاند وی تازیان قبیلهٔ «اَزْد» را در دریای عمان به کشتیرانی گماشت و ازاینقرار ناوگان ایران در زمان اردشیر بابکان تأسیسشده است. (۳۳)
همهٔ سواحل جنوبی خلیجفارس و جزایر آن جزو قلمرو شاهنشاهان ساسانی بود. اردشیر بابکان جزایر بحرین و همهٔ نواحی را متصرف شد و شهرِ خط را که پایتخت آن جزایر بود، ساخت. (۳۴)
اردشیر اول پس از دستیابی بر مسین و فارسان کوشش زیادی در جهت آبادانی بندرهای کهن و ایجاد بندرها تازه بکار برد. دولت ایران گروهی از رومیان را در میان ایرانیآنجای میداد. بهوسیلهٔ ایرانیان و رومیان نیروهای دریایی قابلتوجهی تشکیل میشد. کشتیهای ایران بهطور متوالی تمام دریاهای مشرق را میپیمودند. در آغاز، کار آنها عبارت از رقابت و همچشمی با سفینههای رومی و حبشی بود. ولی بعدها صاحباختیار آن دریاها شدند. نتیجهٔ نفوذ ایرانیان در دریاها آن بود که ابتدا قدرت و شهرت روم را در آبهای شرق، سست و بهکلی نابود کردند. به سال ۵۲۳ میلادی پادشاه حبشه برای نبرد با ساکنان حجاز از ششصد فروند کشتی ایرانی و رومی کمک گرفت. (۳۵)
عمان و مرکز دریایی ایران در زمان اردشیر بابکان
عمان هم مانند بحرین هم مرزبان نشین بود و هم از سوی دولت ایران از اعراب همانجا سرپرستی برای امور بادیهنشینان آنجا تعیین میگردید.
در دوران ساسانی هم این مرکز دریایی ایران همچنان از اعتبار و اهمیت برخوردار بوده و کار دریانوردی و شاید هم کشتیسازی آنجا همچنان رونق داشته است. از روایتی که یاقوت از ابوعبیده نقل کرده چنین برمیآید که علت استقرار «اَزْد» در عمان این بوده که اردشیر بابکان آنها را برای گماردن در کار کشتی به آنجا کوچانده بوده است. (۳۶)
این مرکز دریایی را تا اواخر قرن چهارم هجری همچنان آباد و پر جنبوجوش در زیر ادارهٔ ایرانیان، و زبان آنجا را هم فارسی، و پول رایج آنجا را هم بانام فارسی مییابیم. اینجا را در زبان پارسی «میژن» و مردم آنجا را «میژنیکان» میگفتهاند. این نام در «کارنامهٔ اردشیر بابکان» در داستان جنگ وی با هفتانبخت (کرمخدای) آمده است. (۳۷)
امارتِ حیره و دولت ساسانی
ابنِ خردادبه فهرستی از فرمانروایان مناطقی را که اردشیر به آنها عنوان شاهی داده بود آورده که یکی از آنها «تازیان شاه» است. (۳۸) تنها مصداقی که در قلمرو عربی دولت ساسانی برای این عنوان میتوان یافت، همانا شاهان حیره است که کارگزاران آن دولت بر قسمت مهمی از قلمرو عربی ایشان در مجاورت صحرا بودهاند، و این سمت از زمان اردشیر بابکان تا دوران خسروپرویز بهاستثنای مواردی اندک پیوسته در خاندان «نصر ابن ربیعه» که آنها را «بنی لخم» و «مناذره» هم خواندهاند ثابت و پایدار مانده بود. (۳۹)
ساخت بوشهر
بوشهر ازجمله شهرهای ششگانه یا هشتگانهای است که به امر اردشیر بابکان در فارس، خوزستان و اطراف خلیجفارس ساخته شدند.
بوشهر تغییریافتهٔ کلمهٔ «بوخت اردشیر» به معنی رهایی، شهر نجات و شهری که اردشیر در آن رهایی یافت، میباشد. (۴۰)
فردوسی میگوید:
وزین سو به دریا رسید اردشیر
به یزدان چنین گفت کای دستگیر
تو کردی مرا ایمن از بدکُنش
که هرگز مبیناد نیکی تنش
به نزدیک دریا یکی شارسان (۴۱)
پی افکند و شد شارسان کارسان
دل شاه ز اندیشه آزاد شد
سوی آذر رام خرداد شد (۴۲)
شهرهای اردشیر از زبان فردوسی
فردوسی شهرهای اردشیر را این طور بیان کرده است:
به گیتی مرا شارسان است شش
هوا خوشگوارا و پُر از آب کش
یکی خواندهام خُره اردشیر
هوا مشکبوی و به جوی آب شیر
چو رام اردشیر است شهری دگر
گر آن بر سوی پارس کردم گذر
دگر شارسان اورمزد اردشیر
که گردد زیادش، جوانمرد پیر
کز و تازه شد کشور خوزیان
پر از مردم و آب و سود و زیان
دگر شارسان بر که اردشیر
پُر از باغ و پُر گُلشن و آبگیر
دو در بوم بغداد و آب فرات
پُر از چشمه و چارپا و نبات
که خوانی بنا پادشاه اردشیر
چو از من سخن بشنوی یاد گیر
پینوشتها:
۱۹-زرینکوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۸، جلد یکم، چاپ دوم، صص ۴۱۹-۴۱۸.
۲۰-دهخدا علی اکبر، لغتنامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، پاییز ۱۳۷۲، جلد یکم، چاپ نخست، ص ۱۴۵۲.
۲۱-اثر چند تن از خاورشناسان فرانسوی، تمدن ایرانی، مترجم: دکتر عیسی بهنام، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۳۷، ص ۱۶۸.
۲۲-معین، فرهنگ فارسی، جلد ۵، ص ۱۱۷.
۲۳- رضایی عبدالعظیم، تاریخ دههزارساله ایران، تهران، اقبال، تابستان ۱۳۸۰، جلد دوم، چاپ ۱۳، ص ۲۳.
۲۴-لَعَمری= (ع، جملهٔ تسمیه) سوگند به عمر من، به جانِ من، قَسَم به جانِ خودم (دهخدا، ص ۱۷۳۹۸).
۲۵- بیهقی ابوالفضل، تاریخ بیهقی، چاپ مرحوم ادیب، ص ۹۱.
۲۶- سن کریستین، ایران در زمان ساسانیان، ص ۲۰۰.
۲۷-دهخدا علی اکبر، لغتنامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، پاییز ۱۳۷۲، جلد یکم، چاپ نخست، ص ۱۴۵۶.
۲۸- رضایی عبدالعظیم، تاریخ دههزارساله ایران، تهران، اقبال، تابستان ۱۳۸۰، جلد دوم، چاپ ۱۳، ص ۱۹.
۲۹-تمدن ایران- خاورشناسان فرانسوی، ص ۱۸۷.
۳۰-شاهنشاهی ساسانی- ص ۱۰۱.
۳۱- دریانوردی ایرانیان، اسماعیل رائین، جلد ۱، تهران، ۱۳۵۰، ص ۲۵۰ تا ۲۵۵.
۳۲- دریایی تورج، شاهنشاهی ساسانی، ترجمهٔ مرتضی ثاقبفر، تهران، ققنوس، ۱۳۸۳، ص ۱۵۲.
۳۳-نفیسی سعید، تاریخ تمدن ایران ساسانی، به اهتمام عبدالکریم جُربُزهدار، اساطیر، چاپ اول، ۱۳۸۳، ص ۱۸۸.
۳۴-همان، ص ۱۸.
۳۵-رضایی عبدالعظیم، تاریخ ده هزار سالهٔ ایران، تهران، اقبال، تابستان ۱۳۸۰، چاپ سیزده، جلد دوم، صص ۲۰ تا ۲۲.
۳۶-ملایری، تاریخ و فرهنگ ایران، ص ۱۷۴، به نقل از: معجم البلدان، ۴/۲۲۲.
۳۷- کارنامهٔ اردشیر بابکان، تهران، ۱۳۴۲، ص ۳۵ و ۳۶ و نگاه کنید به: مسعودی، مروج، تصحیح شارل پلا، ص ۱/۱۷۷.
۳۸- ابن خردادبه، المسالک و الممالک، ص ۱۷.
۳۹- منبع شماره ۳۶، ص ۱۷۴، به نقل از: طبری، ۱/۹ - ۸۹۸.
۴۰-حمیدی سید جعفر، استان زیبای بوشهر، بوشهر، انتشارات شروع، چاپ یکم، ۱۳۸۴، ص ۲۸.
۴۱-شارسان= و این شارسان همان است که در کارنامهٔ اردشیر بابکان به نام «بودخت اردشیر» یا رهایی یافته اردشیر آمده است.
۴۲- ژول مول، شاهنامهٔ فردوسی، ج ۵، ص ۱۴۷.
قسمت اول این مقاله را در بخش سوم اردشیر بابکان، زاده ی بختگان بخوانید.
کلمات کلیدی
اطلاعات:
- مرجع: هفته نامه عصر نی ریز / شماره های 164 تا 168/ تاریخ های 29 مرداد، 5 شهریور، 12 شهریور، 19 شهریور و 26 شهریور سال 1385
- نویسنده/گردآورنده: پژوهش و گردآوری: محمدرضا آل ابراهیم
- نوع مدخل: نوشتار
- تاریخ ثبت:1392/9/27
عکسهای مرتبط :
نوشته های مرتبط :
- اردشیر بابکان، زادهی بختگان - قسمت نخست
- اردشیر بابکان، زادهی بختگان - قسمت دوم
- اردشیر بابکان، زادهی بختگان - قسمت سوم
- یاد و نام نی ریز در تاریخ میانه ایران - بخش نخست
بیشتر »